تفاوت دیدگاههای دختران و پسران در روابط دوستی امروزی
مقاله از علی سلطانی مجد
مسلما پسران و دختران در خیلی از رفتارها نقاط مشترک و در خیلی بیشتر تفاوتهایی با هم دارند حتی اهداف این دو جنس با هم متفاوت است بعنوان مثال یکی از اهداف کلیدی برای پسران در روابط دوستی تامین غریزه جنسی میباشد که بسیار پر رنگ است این در حالیست که دختران به دنبال تامین نیازهای احساسی خود هستند پس از اشنایی که حالا در هر مکانی و هر زمانی و هر ابزاری امروزه میشه این اشنایی رو بوجود اورد معمولا یکی دو بار تماس تلفنی و ردو بدل شدن حرفها عجیب که عبارتند از :
حرفهاییکه در تماسهای اولیه توسط دختران و پسران گفته می شود:http://asheghi4u.blogsky.com
پسرانی که به دنبال جذب دختر و رسیدن به مرحله رابطه جنسی هستند (دسته اول) http://asheghi4u.blogsky.com
معمولا این گروه در اولین تماسها بین خود و پسرانی که پیشنهاد رابطه جنسی را به دختران میدهند 180 درجه تفوت قائل می شوند و ابراز میکنند من از اون پسرهای نیستم که دنبال اون قضیه باشم من دنبال یک رابطه هدفمند هستم دوست دارم یه مدت یکی رو بشناسم و رابطه دراز مدت و هدفمند داشته باشیم ( منظور ازدواج )http://asheghi4u.blogsky.com
پسرانی که به دنبال جذب دختر و رسیدن به مرحله رابطه جنسی هستند (دسته دوم)
خیلی راحت صحبت می کنند و عموما میگن تنها هستند و دوست دختر سابقشون بهشون خیانت کرده و خب داستان سرایان خوبی هم هستند و یک داستان همراه با شکست عشقی تعریف میکنند تا صدای اخی اخی دخترو در بیارن این افراد از در دلسوزی وارد می شوند یعنی دوست دارند کاری کنند که طرف دختر براشون دل بسوزونه و بگن چه پسر مهربونیhttp://asheghi4u.blogsky.com
پسرانی که به دنبال جذب دختر وکلاس گذاشتن هستند http://asheghi4u.blogsky.com
معمولا عنوان می کنند شرایط مالی خوبی دارند با خاتوادشون اختلاف نظر دارند روی پای خودشون وایستادن اهل کار و زندگی هستند اتو کشیده هستند براشون شخصیت دختر مهمه من از شخصیت شما خوشم اومده و دوست دارم بیشتر بشناسمتون .
دختران :http://asheghi4u.blogsky.com
دختران در تماسهای تلفنی اولیه بیشتر از اینکه از خودشون صحبت کنند از دوستاشون صحبت میکنند اگر از گذشته انها و روابط سابق بپرسید اکثرا جوش میارن و شاید بگن گذشته هر کس به خودش مربوطه این دختران مدت دوستی های سابق خودشونو چند ماهی فاکتور میگیرن و برخی از روابط دوستی قبلی خود را حتی جزء امار حساب نمی کنند و همیشه هم پسری که تو زندگیشون بوده ، پسر بدی بوده . http://asheghi4u.blogsky.com
دختران هوشیار باشند :http://asheghi4u.blogsky.com
احساسات دختران میتواند با شندین صدا و حرفهای زیبا از پشت تلفن تحت تاثیر قرار گیرد جرقه اولین حالت وابستگی زده می شود از اینرو توصیه می شود تماسهای تلفنی قبل از ملاقات زیاد نباشد اما پسران به تن صدا و حالت حرف زدن دختران توجه می کنند انها کلا به حرفهای دختران گوش نمیدهند و فقط به حالت حرف زدن انها توجه می کنند . ( فراموش نکنید هوس در پسران براکثر برداشتهاشون تاثیر گذاره ) http://asheghi4u.blogsky.com
روز ملاقات
پسرها :
عموما پسرها کاری به حرفهای دخترا ندارند و فقط تائید می کنند بیشتر به صورت و اندام دختر توجه میکنند اگر اون دختر از این نظر انها را جذب کنه کمی هم به چشمان دختر نگاه میکنند و حرفهای دختر رو ادامه میدهند یا نظرشونو ابراز میکنند خلاصه هر کاری می کنند که اون جلسه ملاقات کمی به طول بیانجامد اما اگر از ظاهرو اندام و کلا از دختر خوششون نیاد مدام اینطرف و انطرف نگاه می کنند دستشون یا پاشونو تکون می دهند ساعتشونو نگاه می کنند تند تند حرفهای اون خانم رو با تکان دادن سر تائید می کنند ودنبال این هستند که هرچه زودتر این جلسه تمام بشه یا کاری میکنند که خوده دختر خانم دیگه تماس نگیرهhttp://asheghi4u.blogsky.com
دخترها :
یک نگاه کلی به سرو وضع ظاهری پسر کافیه که همه جزئیات بیاد دستشون دختران در ملاقاتها 3 فاکتور را بیشتر مد نظر قرار میدهند نگاه شما ، رفتارهای قیزیکی شما و مهمترین عاملی که در نظر دارند حرفهای شماست ، دختران دو دسته هستند یا از پسران شاد و شنگول و شیطون خوششون میاد یا کاملا برعکس از پسرانی که جنتلمن باشند کمتر دختر ی پیدا میشه که هر دو گروه را دوست داشته باشه دختران نگاههای شما را دنبال میکنند که مطمئن شوند حواستان به اونهاست ، دختران از حرفهای سطحی و سبک در ملاقاتهای اولیه بیذارند دختران از اینکه یک پسر مدام راجع به مسایل جنسی صحبت کنه اونم در اولین ملاقات بیذارند دختران تمایل ندارند با دختر دیگری مقایسه شوند دختران توجه طلب هستند و نکته بین سعی کنید ترو تمیز باشید و فراموش نکنید ملاقات اول شاید برای پسران فراموش شدنی باشه اما دختران در صورتی که از رفتار شما خوششان امده باشه در خلوت خود ملاقاتهارو بررسی میکنند .http://asheghi4u.blogsky.com
حسهای دو جانبه در روابط دوستی
دوست داشتن - وابستگی - عادت کردن - عاشق شدن
الزاما نه در همه دوستیها اما هر چه پیش میرویم در اکثر دوستیهای امروزی همانطور که در مقالات متعدد بدان اشاره کردیم مشکل اصلی ما اینه که در طول رابطه فرق میان 4 حس وابستگی - دوست داشتن - عادت کردن و عاشق شدن را نمی دانیم و فقط زمانی متوجه آن می شویم که اون رابطه یا به اتمام رسیده باشد یا به مرحله آشفتگی . هنوز مدتی نگذشته که دو طرف ادعای دوست داشتن میکنند به 6 ماه نکشیده فکر میکنند عاشق هم شدند اما متاسفانه به یکسال نکشیده جدا شدند و سایه همو با تیر میزنندhttp://asheghi4u.blogsky.com
مشکل اصلی دختران و پسران در روابط دوستی
مشکل اصلی اینجاست که دخترها تصور می کنند دیدگاه پسرها همانند انها میباشد و همینطور بالعکس پسرها چنین تفکری دارند ، اساس روابط دوستی شناختن دیدگاهها و طرز فکر جنس مخالف در روبه رو شدن با وقایع و اتفاقات است تا از این تجربه در زندگی مشترک بتوان استفاده کرد اما این یک اصل گم شده در روابط دوستی میباشد. دختران تصور می کنند پسران تشنه احساسات هستند و پسران تصور می کنند دختران نیاز جنسی زیادی دارند . طرز فکر پسران و دختران را اگر بخواهیم قیاس کنیم تقریبا همانند زیر است :http://asheghi4u.blogsky.com
پسران : وابستگی - هوس - غریزه جنسی - وابستگی جنسی - دلزدگی - و دختران : احساسات - -هوس - وابستگی - غریزه جنسی - وابستگی زیاد
ترجمش میشه : پسران درروابط دوستی به هوس و غریزه جنسی خود بیشتر بها می دهند و پس از اولین ارتباط جنسی دچار وابستگی جنسی می شوند یعنی رابطه جنسی انها گسترده تر می شود انها در تمامی ملاقاتهای بعدی دنبال فرصت برای تامین این نیاز هستند و تاز مانی که طرفشان پاسخگوی این نیاز باشد این رابطه ادامه دارد و هر زمان که طرفشان از رابطه جنسی خودداری کند یا اخلاق و رفتار پسر تغییر میکند یا مدام بهانه گیری می کنند یا ان رابطه را تمام می کنند.
دختران : تا زمانی که به فردی احساس نداشته باشند و وابستگی احساسی پیدا نکنند نمی توانند ربطه جنسی را با آن فرد تجربه کنند دختران ترجیح می دهند این رابطه از روی عشق دو طرفه باشد انان از اینکه بدون احساس تن به چنین رابطه ای بدهند بیذارند . دختران پس از رابطه جنسی دچار وابستگی بیشتری می شوند وبیشتر دوست دارند مورد توجه احساسی طرف مقابل خود قرار بگیرند اکثر روابطی که دختران در آن رابطه جنسی را تجربه کرده و لی رابطه دوستی انها به اتمام رسیده دچار افسردگی موقتی می شوند . در عین حال دختران بیشتر تمایل دارند دوست داشته شوند تا اینکه دوست بدارند دختران می توانند بارها حس عاشقی را تجربه کنند اما این در حالیست که پسرها فقط یکبار عاشق می شوند و اولین عشق را فراموش نمی کنند .
پسران اگر واقعا کسی را دوست داشته و عاشق باشند هر کاری برای بدست اوردن طرف می کنند به اصطلاح به اب و اتش می زنند و اشکال اینجاست که همه انرژی خود را قبل از ازدواج صرف طرف می کنند این در حالیست که نیازهای احساسی و حتی جنسی زنان پس از ازدواج بیشتر از دوران قبل از ازدواج میباشد به همین علت است که مدام از سردی همسر خود شکایت دارند. اما دختران قبل از ازدواج تمایل دارند طرفشان به سمت انها بیاید و بیشتر تلاش کند تا اینکه خوده انها به سمت آن پسر بروند که این قضایا بعد از ازدواج دگرگون می شود و این زنان هستند که به سمت همسر خود میروند و مردان تلاشی نمی کنند .http://asheghi4u.blogsky.com
در نهایت آیا رابطه دوستی بین دوجنس مخالف خوب است یا بد ؟
هر ارتباط سالمی میتواند سازنده باشد به شرط انکه حد و حریمی بران قائل باشیم به شرط انکه منطق غالب بر احساسات باشد انسان از هرچه منع شود جذب ان می شود با توجه به شرایط کنونی جامعه اگر قرار است ارتباطی بین دو جنس مخالف وجود داشته باشد چه بهتر که با اطلاع و شناخت هر دو خانواده باشد چه بهتر که این ارتباط با هدف شناخت جنس مخالف باشد نه تامین غرایز و هوس . متاسفانه پنهانی بودن این روابط ، احساساتی بودن دختران و غریزه جنسی پسران سه فاکتور مهم در به انحراف کشیده شدن روابط و شکست در ان میباشد.
حرف اخر :http://asheghi4u.blogsky.com
غریزه جنسی هم در مردان وجود دارد و هم در زنان این یک غریزه مقدس و نعمتی از سوی خداست به شرط انکه در مسیر صحیح خود قرار بگیرد . شدت این غریزه در مردان نشانه بد بودن انها نیست چرا که ساختار افرینش انها اینگونه است همانطور که احساسات در زنان بیشتر از مردان است . ظاهر بین بودن مردان در ذات انهاست وفقط کنترل ان در دست خوشان است همانطور که دختران در دوره سنی خاص تمایل دارند تا موقعیتهای مختلف را شناسایی کنند اما کنترل ان در دست خودشان است . در نهایت انتخاب با شماست پس بهترینهارا انتخاب کنید . موفق باشید
با تشکر از شما
علی سلطانی مجد
حرف امروز
دشوارترین قدم، همان قدم اول است.
ورود ممنوعها در انتخاب همسر
منبع:سایت دانشجو
گرچه خیلی از ما گمان میکنیم ازدواج موفق به شانس و تصادف بستگی دارد اما با کمی دقت در انتخاب همسر، میتوان ریسک آن را کاهش داد و با اطمینان بیشتری دست به انتخاب زد.
خیلی از ما قبل از ازدواج نشانههایی را در فرد مورد بررسی خود میبینیم و تشخیص میدهیم که این نشانهها منفی و حتی شاید مخرب باشند اما به راحتی چشم خود را بر واقعیت میبندیم و با خود یک جمله معروف را تکرار میکنیم. این جمله معروف این است: “بعد ازدواج درست خواهد شد!” منکر این نیستم که برخی رفتارهای زوجین، بعد از ازدواج تعدیل میشود، اما این به این معنا نیست که همه علائم و نشانههای ناهنجاری، اختلال، بیماری یا… نیز بعد از ازدواج از بین میروند، بلکه برعکس، گاهی آسیبرسانتر و مخربتر هم میشود.
به همین دلیل به شما میگوییم که با چه کسانی ازدواج نکنید!! شاید تعداد این افراد چندان زیاد نباشد اما به هر حال حواستان را جمع کنید.
آدمهای خودخواه!
اینها به شدت کنترل کنندهاند. اصرار دارند همه تصمیمها را خودشان بگیرند و برای همه تکلیف معین کنند. اغلب بیصبر و عجولاند و احساسات خود را بروز نمیدهند. حسودند و حس مالکیت زیادی دارند. اصرار دارند که خودشان از عهده هر کاری برمیآیند. حاضرند هر کاری بکنند تا مبادا چیزی از کنترلشان خارج شود. بسیاری از اینها در کودکی توسط بزرگترها یا اوضاع و شرایط به شدت کنترل شدهاند و این کنترل موجب این شده که اینک اجازه ندهند کنترل چیزی از دستشان خارج شود.
میدانید چه کسانی جذب اینها میشوند؟ کسانی که احتمالا خودشان مادر یا پدر کنترلگر داشته، یا کسانی که تیپ قربانی دارند و منتظرند کسی بیاید به آنها بگوید چه کار کنند، حواستان باشد رابطه ای که در چنین حالتی ایجاد میشود، در نهایت به شدت محدود کننده و آزار دهنده است.
بچههایی با هیکل بزرگ!
آیا کسانی را دیدهاید که حساب و کتاب کارهایشان را ندارند، کلید یا کیفهای خود را همیشه گم میکنند، به همه مقروضاند و خلاصه دوست دارد کسی را پیدا کنند تا به او تکیه کنند؟
چنین کسانی در واقع شرایطی را فراهم میکنند تا همسرشان، نقش پدر یا مادر را برای آنها بازی کنند و آنها، همچنان یک کودک وابسته باقی بمانند! عمل نکردن به قول و وعده، فراموش کردن نکات مهم و نشناختن بایدها و نبایدها و شانه خالی کردن از وظایف، از خصوصیات آنهاست. اینها اغلب هدف خاصی را دنبال نمیکنند و برنامهریزی برای آینده ندارند، از مشکلات فرار میکنند و هر کاری را به بعد موکول میکنند.
افرادی که به اصرار میخواهند از بزرگ شدن فرار کنند، اغلب در کودکی نادیده گرفته شده وتوجه و مراقبت لازم را دریافت نکردهاند، شاید هم والدینی بسیار کنترل شده داشتهاند که با اصرار و فشار خواستهاند آنها زود بزرگ شوند! متاسفانه ارتباط با چنین افرادی، به گونهای است که آخر سر احساس میکنید از شما سواستفاده شده و بازیتان دادهاند و نهایتا هم نمیتوانید برای آنها احترام قلبی قایل شوید!
اینها یک پوستین کلفت بر تن دارند!
نوع رابطه برقرار کردن (یا بهتر بگویم رابطه برقرار نکردن) اینها جوری است که انگار همیشه یک پوستین کلفت بر تن دارند! از نظر عاطفی بیش از حد بسته و غیرقابل دسترساند و آمادگی این را ندارند که با کسی ارتباط برقرار کنند. اینها نمیتوانند و نمیخواهند احساسات و عواطف خود را نشان دهند در نتیجه هیچ رابطهای بین آنها و طرف مقابل برقرار نمیشود و تنها چیزی که میان آنها میتواند وجود داشته باشد یک قرارداد زندگی مشترک است نه یک رابطه عمیق و صمیمانه!
اینها نمیتوانند به راحتی به کسی اعتماد کنند و تمایلی ندارند دیوارها و حصارهای دفاعی خود را فرو بریزند زندگی با اینها سرد و بیروح و گزنده است.
طلبکارهای مظلومنما!
اینها همانهایی هستند که همیشه از رنج و دردلذت می برند و هر قدر آنها را تسلی بدهید، فایدهای ندارد، مستقیما از دست کسی عصبانی نمیشود، در عوض مدام گله و شکایت میکنند. رک و پوستکننده حرف دلشان را نمیزنند و شاید باید همه هوش و استعداد خود را به بگیرید تا علت ناراحتی آنها را حدس بزنید یا به زور اطلاعاتی از آنها بیرون بکشید!
طلبکارهای مظلومنما همیشه دیگران را مسئول بدبختیهای خود میدانند و به خوشحالی و خوشبختی دیگران حسادت میکنند. نمیتوانیم با آنها صحبت یا مذاکراه کنیم چون بلافاصله احساس میکنند مورد حمله واقع شده و ما را متهم میکنند که آنها را درک نمیکنیم و دوستشان نداریم.
چنین رابطهای به زودی، منجر به انزجار و دلزدگی میشود و به نظر من یکی از خستهکنندهترین روابط عالم است. در مقابل اینها، ما همیشه بدهکار شناخته میشویم!
مینهای خطرناک!
اینها شبیه به مینهای خطرناکی هستند که اگر از نزدیکشان هم عبور کنیم، منفجر میشوند!
در واقع این افراد در مقابل هر چیزی که مطابق میلشان نباشد از کوره در میروند. به شدت کمطاقت و کم حوصلهاند و آمادهاند اطرافیانشان را تحقیر کنند. اینها در عرض چند ثانیه از حالت گرم و صمیمی به حالت خشمگین و عصبانی تغییر وضعیت میدهند و خشم خود را به انواع روشها ابراز میکنند، مثلا با فریاد، بددهنی، تهدید، کوبیدن در، ترک کردن اتاق یا منزل، حتی با پرت کردن اشیا و هل دادن یا زدن اطرافیان!
بیشتر این افراد خشمهای فرو خورده دارند. در کودکی آزارهای جسمی یا کلامی دیدهاند و توسط مادر، پدر یا هر دو، طرد شدهاند. این احتمال هم وجود دارد که درماندگی و ضعف عمیقی را در کودکی تجربه کرده باشند مثل زمانی که یکی از والدین معتاد بوده و یا والد دیگر را به شدت مورد آزار قرار میداده و آنها اجازه ابراز احساس نداشتهاند.
اگر کودکی نتواند غم و اندوه عظیمی را که تجربه کرده احساس کند و با آن در تماس باشد، ممکن است سالها بعد، آن را به شکل خشم شدید و عصبانیت بروز دهد.
متاسفانه کسانی هم که جذب افراد تندخو میشوند و آنها را به عنوان همسر انتخاب میکنند خودشان هم بیمسئله نیستند! پدر یا مادر اینها، یا هر دو، بسیار تندخو بودهاند و عشق و خشم برای آنها با هم تداعی شدهاند و از طرفی ظرفیت بالایی برای تحمل فشارهای عصبی پیدا کردهاند متاسفانه، بعضی افراد که در کودکی تحت آزار جسمانی زیادی بودهاند در بزرگسالی هم مستعد این هستند که همسرانی کتک خورده بشوند! کسانی که خودشان اعتماد به نفس پایین دارند و نمیتوانند خشم و عصبانیت خود را هم بروز دهند، اغلب به سمت افراد تندخو جذب میشوند به هر حال رابطه با چنین افرادی بسیار بیثمر و مخرب است و در بسیاری موارد منجر به جدایی یا آسیبهای عمیق میشود.
زخمیها
افرادی که به هر دلیل از نامزد، یا همسر یا فرد مورد علاقه خود جدا شدهاند ولی هنوز زخمشان التیام نیافته یا آسیبی را که از آن رابطه درآن وارد شده، فراموش نکردهاند، یا از ضربه عاطفی که به آنها زده شده هنوز در شک به سر میبرند، مناسب ازدواج نیستند.
بعضی از اینها هنوز خشم و انزجار فوقالعادهای از فرد قبلی دارند و این امکان وجود دارد که این خشمهای حل و فصل نشده و مقصر دانستن او، بر سر شما خراب شود!
بعضی هم در مقابل فرد قبلی احساس گناه میکنند و خود را مسئول میدانند مدام از او صحبت میکنند و اجازه میدهند نگرانیشان برای او، خوشحالی شما را تحتالشعاع قرار دهد. وقتی کسی تا به این حد آسیب دیده، بهتر است به او وقت دهیم تا خود را التیام بخشد زمانی با او وارد رابطه شویم که به رابطه قبلی خود پایان داده باشد.
بردهها!
ارباب اینها، مواد مخدر است و کسی که انتخاب کردهاید، یک برده است که آزاد نیست! در این حالت در یک مثلث عشقی قرار میگیرد: شما، او و مادهای که بردهی آن است! ارباب که بیشباهت به رقیبتان نیست، وقت، توجه و روح او را از شما منحرف میکند وبه خود اختصاص میدهد.
ضمنا قابلیت حس کردن و احساسات او را کرخت میکند و به تدریج او را نسبت به هرآن چه در دنیای بیرون یا حتی درون او میگذرد، بیخبر و بیاعتنا می کند.
میدانم دردناک است اما صبر، بردباری، درک و عشق هرگز قادر نخواهد بود کسی را از اعتیاد رها کند. به خودتان دروغ نگویید و با آتشبازی نکنید چون به احتمال قوی خواهید سوخت. پس، حواستان باشد، همینها زخمیها و بردهها را هم از فهرست کسانی که ممکن است همسری شما را طلب کنند حذف کنید. موفق باشید.
استعداد برای استرس!
آیا شما ازلحاظ ویژگیهای فردی، مستعد استرس هستید؟
واقعیت این است که هر کدام ازما، با عوامل استرسزا، به شیوهی خاص خود برخورد میکنیم. این شیوهی برخورد نیز، به خلق و خوی اولیه ما، به نحوهی رشد و تربیتمان و البته به شرایط فعلی ما بستگی دارد. بعضی از ما نرمی و انعطافپذیری بیشتری داریم و در مقابل سختیها از خود مقاومت بیشتری نشان میدهیم و برخی دیگر شکنندهتریم و برخوردهای سفت و سختتری داریم.
خلق و خوی اولیه: همراه با شیوهی تعلیم و تربیت و والدین، تیپهای شخصیتی خاصی را در فرد به وجود میآورند که بعضی از این تیپهای شخصیتی، در مقابل استرس، آسیبپذیرهستند. در این جا به برخی از آنها، مختصر اشاره میکنم. کسانی که خود را در یکی از این دستهها میبینند، باید کمی بیشتر به فکر خودشان باشند و هرچه سریعتر به دنبال روش آرامسازی خود بگردند و عمر خود را صرف رنج کشیدن از استرس نکند.
نردبانهای منظم!
از این اسم، تعجب نکنید: اینها همان تیپهای کمالگرا هستند که به منظم و ترتیب زیاده از حد بها میدهند، از نظر اینها جزئیات بسیار بااهمیت بوده و اشتباهات غیرقابل گذشتاند!
اینها تا زمانی آرامش دارند که همهی کارهای ثابت و قابل پیشبینی باشند، اما برای مقابله با مسائل زندگی خصوصا در شرایط غیر منتظره، قدرت تصمیمگیری به موقع را ندارند.
به همین دلیل بزرگترین مشکل افراد کمالگرا، سازگاری با تغیرات است. اینها کمترین تمایلی به از دستدادن نظم عادی زندگی خود ندارند، و اگر خللی در امور روزمره زندگی خود مشاهده کنند، دچار استرس میشوند توجه بیش از حد آنها به جزییات باعث بروز استرس میشود.
شاید اگر بتوانند اولویتها را در نظر بگیرند و به امور کماهمیت کمتر ربط بدهند، از اوقات خود بهتر و بیش تر استفاده کنند.
بلندپروازان ناآرام!
افراد این گروه که همان تیپ جاهطلباند، خشن و پرخاشگرند و تمام انرژی خود را صرف انجام کارشان میکنند و اغلب برای تفریح و سرگرمی، زمان ندارند. آنها نمیتوانند مسوولیتها را به دیگران محول کنند زیرا از خود و دیگران بسیار انتقاد میکنند و از این که کارها پیش رفت خوبی ندارند عصبانی وناآرام میشوند آنها قادر نیستند ساکت و آرام در جایی بنشینند و کاری انجام ندهند در نتیجه در حالت نشسته پای خود را تکان میدهند، با انگشتان خود به چیزها ضربه میزنند وخلاصه دایما در جنب و جوشاند.
زمانی که افراد این گروه دچار استرس میشوند تمایل دارند چندین کار را در آن واحد انجام دهند. برای این ها مشکل است که تمام حواس خود را متوجه گفتوگویی کنند که نتیجهاش برای آنها روشن است به همین دلیل در هنگام گفتو گو، بیشتر به کاری که بعدا میخواهند انجام دهند فکر میکند.
تلاش بلندپروازان ناآرام در جهت کنترل همه چیز و همهکس، موجب میشودکه این افراد از لحاظ جسمی و روانی تحت فشار قرار گیرند آنها از درک میزان واقعی توانایی های خود عاجز اند وعمدتا با فشارخون بالا یا زخم معده دست و پنجه نرم میکنند. عامل مشترک در تمام انواع شخصیتهای مستعد استرس، ترس است. ترس از این که موفقیت آنها نادیده گرفته شود. اگر چه در هر دو تیپ، ویژگیهای شخصیتی خاصی میتواند فرد را مستعد داشتن ترس کند. اما نوع تربیت فرد نیز در شکلگیری این ترسها موثر است
منبع:سایت دانشجو
حرف امروز
دلم گرفته از آدم هایی که می گن دوست دارم اما معنی شو نمی دونن
از آدم هایی که می خوان مال اونا باشی اما خودشون مال تو نیستن
از اونایی که زیر بارون برات می میرن و وقتی آفتاب می شه همه چیز یادشون میره