ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

دردودل من با شما

 

دردودل من با شما

5 دقیقه بیشتر طول نمیکشه

 سلام ،

علی سلطانی مجد هستم حرفهایی که تو این پست میذارم کمی متفاوته خودمونی مینویسم چون خدومونی بودن رو دوست دارم راحت و باز میرم جلو چون راحت بودن رو دوست دارم و دوست داشتم و دارم که اگر مطلب جدید به دستم میرسه که بتونه راهگشای توی کاربر باشه برای انتخاب بهتر برای  زندگی بهتر برات بنویسم و تو سایت بذارم  هدفم از ایجاد وبلاگ و وب سایتهای تنظیم خانواده و عاشقی برای تو همین بود نه دنبال جذب بازدید کننده بودم و نه شهرت  حتی سن و سال هم درج نکردم و ترجیح دادم نا شناس پیش برم هر کسی هر تصوری از من داره همون کافیه  تا حالا هم تو هیچ سایتی تبلیغ نکردم   هر کی اومده از تو گوگل و باقیه سایتها اومده و یا معرفی دوستانش من اون چیزی رو که میدونم در اختیار تو میذارم  تا بهتر انتخاب کنی و از تو هم انتظاری ندارم .  

ازدواج یک اتفاقه و اتفاق خبر نمیکنه  تو زندگی ما ادما این انتخابهامونه که مسیرمون رو  تغییر میده  یه انتخاب  حتی اگر کوچیک باشه میتونه کل زندگی ما رو تغییر بده و مسیرش رو  عوض کنه  اکثر ماها در انتخابهای احساسیمون ( انتخاب همسر)دچار تردید میشیم  مشکل اینجاست که هر چقدرم ادعای  منطقی بودن میکنیم باز وقتی یک جریان تمام میشه میبینیم که احساسی فکر کرده بودیم  ما ها بلد نیستیم و یاد نگرفتیم با اطمینان انتخاب کنیم و همیشه مردد هستیم  . معمولا زود وابسته میشیم  زود بهم میگیم همو دوست داریم وزود فکر میکنیم عاشق شدیم و زود  احساسات جلوی دیدگان ما رو میگیره و زود همه چیز تمام میشه و خیلی دیر اتفاق می افته که دوست داشتنهایی که زود بوجود اومده به ازدواج ختم بشه  مسئله سادست چون ما دوست داشتنم نمیدونیم چیه   

اگر فیلم عاشقانه میبینی و خودت رو جای اون هنرپیشه قرار میدی بدون که نیاز به عاشق شدن داری یا قبلا یکی رو میخواستی که بهش نرسیدی وقتی به عشقت نمیرسی تکلیفت رو باهاش روشن کن و تو خودت مشکل رو حل کن . همه یه بار راست راستکی عاشق میشن اما چندین بار الکی الکی وابستگی رو با عشق قاطی می کنند .و فکر میکنند عاشق شدن . 

وقتی احساسات میاد وسط دوست داریم اگر پیش مشاور میریم حرف خودمون رو به کرسی بشینونیم  و مشاور هر حرفی بزنه ما فقط گوش میدیم چون نمیخواهیم با حقیقت روبرو بشیم چون حقیقت دور تر از اون چیزی که ما میخواهیم و فکر میکنیم بعدشم میگیم این مشاوره هیچی حالیش نیست (چون حرفایی که ما دوست داشتیم رو نزده ) این رفتار رو مشاورا بهش میگن مشاور بازی  وقتی یه دختر میاد ادعا میکنه یکی رو دوست داره  ازش میپرسی چرا طرفت رو دوست داری  میگه نمیدونم فقط میدونم هر کاری کنه دوستش دارم اگر هم بخواد دلیل بیاره دلایلی میاره که اصلا برای ازدواج دلایل محکمی نیست و شبیه  خاله بازیه بچه هاست از یه پسر میپرسی چرا دوسش داری  میگه صادقه خیلی دختر صادقیه می پرسم از کجا فهمیدی میگه خودش میگه با کسی نیست دیگه  خودش میگه  . میگه خیلی نازه  . ناز بودن ملاک  ازدواجه ؟  نه جونم یه احساسی ته دلت شکل گرفته که اون احساسه داره مغزتو شستشو میده و چرا دیگران میگن این طرف به دردت نمیخوره  ؟ چون  اونا اون احساسه رو که تو داری  ندارن پس از روی منطق بهت میگن  

میگه درکم میکنه  مشکلاتی که زیر یه سقف پیش میاد با دوران مجردی  فرق داره درک دوران مجردی با دوران تاهل دنیا دنیا تفاوت داره  . همه ما فکر میکنیم با باقیه همجنسامون فرق داریم  من با باقیه پسرا فرق دارم  منم با باقیه دخترا فرق دارم اما وقتی رابطه به هم میخوره من تو پسرا از همه بدتر میشم و اون دختر تو دخترا از همه بدتر  ما ها یاد نگرفتیم حتی  مثل دو تا ادم حسابی از هم جدا شیم  اکثر مواقع با دعوا و خیلی کارای ... این همونی بود که میگفت دوستم داره      

   وقتی اغاز رو ندونیم چطوری به پایان فکر کنیم  وقتی ندونیم کیو باید انتخاب کنیم چطور اهداف خودمون رو با اونطرف بالا و پایین میکنیم  .

دختره بعد از 6 ماه دوستی دلباخته شده خیلی راحت خودش رو در اختیار پسره قرار میده میگه خب دوسش داره  اخه پسره بهش گفته اگه منو دوست داری باید باهام فلان رابطه رو داشته باشی اخه من پسرم بهم فشار میاد  دختر نمیدونه که خب تو دوست داشتن بعضی وقتها باید  خیلی فشارهارو تحمل کرد و قتی یه پسر یا یه مرد نتونه نفس خودشو کنترل کنه فردا چطوری میخواد  فشاراهای زندگی رو تحمل کنه ؟ وقتی میبینم یه دختر یا یه پسر به طرفشون وابسته شدن و کور کورانه و کاملا احساسی میرن جلو بدجوری میریزم بهم با یکسری دلایل قصد دارن خودشونو توجیح کنند  .  

امروز با مشاورهای طرف قرار داد سایت تنظیم خانواده (www.tanzimekhanevadeh.ir)  جلسه داشتم برای برگذاری همایش وقتی مشاورا از مراجعه کننده های دختر و پسرشون میگن بعضی ها می خندند و بعضی ها هم گریه میکنند زمانی که با وبلاگ کار خودم رو شروع کردم خیلی چیزارو میدونستم اما بیشتر از اون خیلیهای دیگه رو نمیدونستم اما فهمیدم  دونستن همه وقتها هم خوب نیست . چون روی انتخابهای خودم تاثیر گذار بود . بیشتر فهمیدم  

 

 بزرگترین عیب ما اینه که بلد نیستیم کسی رو درست دوست داشته باشیم .  اگر ما خودمون رو دوست نداشته باشیم نمیتونیم دیگری رو دوست داشته باشیم  وقتی میخوای یکی رو برای ازدواج انتخاب کنی سه اصل رو در نظر داشته باش   

ا صل  اول ببین اون میتونه خوشبختت کنه بعد برو جلو  90 درصد این مرحله منطقیه   

اصل دوم ببین تو میتونی خوشبختش کنی یا نه که اینم 90 درصدش منطقیه  

اصل سوم بررسی شرایط پیرامون شاید اون بتونه تو رو خوشبخت کنه و تو هم بتونی اونو خوشبخت کنی اما اینوسط برخی شرایط هست که مانع این میشه که شما دوتا همدیگرو خوشبخت کنید پس شرایط همدیگرو از نظرات مختلف انالیز کنید  بعد از این سه اصل بعد احساسی مسئله رو دریابید  مسلما اگر با منطق انتخاب کنید و با عشق زندگی کنید بهتره تا اینکه احساسی انتخاب کنی و اصلا زندگی نکنی و یه عمر همدیگه رو تحمل کنید .   اگرم میخواهی با کسی مشورت کنی یا برو پیش کسی مشورت کن که هم تو رو بشناسه هم طرفات رو یا اینکه نه تو رو بشناسه و نه طرفت رو اینها همش تو حرف سادس در عمل قدرت میخواد چون انسان همیشه درگیره احساساتشه و اگر پای جنس مخالف وسط باشه خیلی مسائل هست که اتش این احساسات رو داغتر میکنه . 

این مطالب رو بعنوان یک مقاله در نظر نگیرید برای ارتباط بیشتر با توی کاربر فقط خواستم دردو دل کرده باشم تا تو هم راحتر بتونی با من مدیر این وبلاگ و مجموعه وب سایتهای تنظیم خانواده و عاشقی برای تو دردو دل کنی اگر دوست داشتی تو نظرات این پست نظرتو بهم  بگو اگر کمکی ازم بر بیاد بدون که دریغ نمیکنم اگر غلط املایی زیاد داشته این مطلب یا مقالاتی که از خودمه باید ببخشید خیلی ها بهم تذکر دادن  خیلی ها اومدن به من حرفای رکیک زدن تو قسمت نظرات که اینقدر زشت بودن که نمی شد تایید کرد  خیلی ها تشکر کردن خیلی ها دعام کردن خیلی ها تذکرهای به جایی دادن خیلی ها انتقاد کردن کلا خیلی ها نظر دادن و من جاداره از همشون تشکر کنم .

 

خلاصه اگر کمکی از من بر بیاد در خدمتم

با تشکر از تو کاربر عزیز . ُ

 

گرایش های بانوان و مسایل زناشویی

 

گرایش های بانوان و مسایل زناشویی

منبع : سایت ایران طب

www.asheghi4u.net

بعضی از خانم ها بدلیل طرز تفکر، شرایط زیستی و به خاطر ناکامی جنسی ناخودآگاه پس از ازدواج با یک سری از مشکلات و کشمکشهای روحی روبرو می شوند که افسردگی و ناامیدی را در پی دارد.

این مشکلات شامل سه مرحله پیوسته و در عین حال جدا از هم می باشد که آقایان باید حتماً باید آنها را بطور دقیق بشناسند، چرا که آنها اگر یک زندگی آرام می خواهند باید بتوانند مثل یک وزنه در طرف دیگر ترازو عمل کنند تا وضعیت متعادل و ثابتی شکل بگیرد.  

بارها ذکر شده است که روابط جسمانی تأثیر مستقیم بر روحیه و درجه شادابی افراد دارد. چنین مواردی بعد از ازدواج خودنمائی می کنند و این آقایان می باشند که نقش مهمی را در از بین بردن آنها بازی می کنند ولی متأسفانه آقایان به ندرت و یا اصلاً شناختی از این مسایل ندارند ولی تصور می کنند که چون مثلاً ۳ سال است که زندگی مشترک خود را شروع کرده اند طرف مقابل را به خوبی می شناسند! ... به هر حال ما در زیر به این گرایش ها اشاره می کنیم: 

۱- گروه اوّل زنانی می باشند که زندگی سنتی دارند. این گروه گرفتاریهای خانوادگی زیادی دارند و نیروی عصبی، روحی و جسمی آنان صرف فعالیتهای خانه داری می شود. گرفتاریهای مادی و تهیه معاش هم مزید بر علت می شود تا زندگی روزمره تمام ذهن آنها را پر کند و آنها آن چنان غرق خودشان نماید که یکباره تبدیل به یک مجسمه سنگی بشوند!  

اینگونه از زنها یا دیگر توان ندارند و یا روابط و مسایل زناشوئی نیز به چشم یکی از کارهای خانه نگاه می کنند! بدبختانه این گونه افراد به سرعت به تحلیل می روند و از طرفی چون این مسائل تمام ذهن آنها را مشغول کرده است، دیگر دارای ذهنیت آرامی نمی باشند که بخواهند پذیرای روحی شوهر نیز باشند. مسلماً مرد نیز یک زندگی متروک را در خانه پیدا می کند و از طرفی همسرش جداً زحمت می کشد و از طرف دیگر نه او و نه همسرش از زندگی نمی توانند لذت ببرند و نتیجتاً بطوری خود را از زندگی راضی نشان می دهند ولی روحیات و احساسات داخلی خود را پنهان می کنند. 

۲- دوّم زنانی می باشند که از مرحله سالم بیرون می آیند. آنها به خودشان و روابط عاشقانه فی مابین در زندگی اهمیت می دهند و اجازه نمی دهند مسایل اجتماعی خلوت آنها را بر هم بزند. ولی جالب اینجا است که این زنان هم ناراضی هستند! این افراد همانهائی هستند که نوازش را بسیار دوست می دارند ولی بدلیل نادرست و ناآگاهانه دچار انزال از رابطه خوب با شوهر شده اند و تنها دلیلی که آنها حاضر می شوند ایجاد رابطه کنند. این است که طرف مقابل شوهرشان می باشد و برای همین تسلیم می شوند.

اینگونه زنها در اثر نوازش به حالت روحی لازم می رسند ولی از رابطه لذت نمی برند! در واقع نوازش آنها را اقناع می کند ولی این نوع ارضاء مصنوعی می باشد و در دراز مدت شرایط وخیمی را بدنبال خواهد داشت. این افراد اگر برای خود ارزش قائل نشوند و نوع تفکر خود را بازسازی نکنند و به نیازهای خود به عنوان حق مسلم نگاه نکنند، مسلماً به تیک های شدید عصبی دچار خواهند شد. آنها به راحتی دچار انزجار از زندگی خواهند شد و بعد از مدت زمان کوتاهی به گروه اوّل خواهند پیوست. 

۳- گروه سوم زنانی می باشند که از مرحله دوّم هم سالم بیرون نمی آیند ولی این دفعه این افراد خیلی خون گرم می باشند و در نتیجه خود را از آن طرف بام به پائین می اندازند! دقیقاً مثل یک شمع که از دو طرف می سوزد، شعله زیادی می دهند ولی به زودی به پایان می رسند. مشکل این است که آنها در اثر سرکوبهای پیاپی انتظار بیش از حدی از روابط جنسی دارند.  

آنها فکر می کنند به حدی باید همخوابی با شوهر شیرین باشد که آنها را در زمان کمتر از ۱۰ دقیقه بیهوش کند! در واقع به عقیده آنها رابطه با همسر زمانی لذت دارد که مثل زنبور عسل بعد از یک رابطه یکی از طرفین از بین برود! متأسفانه سرخوردگی و انحراف در این زنان بسیار زیاد است.

چرا که مفهوم آنها از سیرابی، بدلیل سرکوب جنسی و زندگی مستمر در تخیلات و همچنین همواره در انتظار عاشق بودن چیزی خارج از توان یک رابطه جنسی می باشد. این افراد در مورد افکار خودشان باید بازنگری کرده و اجازه ندهند که از حد اعتدال خارج شوند. این افراد با یک دید رومانتیک بسرعت علاقه خود را نسبت به همسر از دست میدهند چرا که شوهر نمی تواند جوابگوی تصورات وی باشد.

منبع : سایت ایران طب