ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

نقش تیپهای شخصیتی در ازدواج

نقش تیپهای شخصیتی در ازدواج

  یکی از معیارهای انتخاب همسر، در نظر گرفتن خصوصیات شخصیتی وی و همسانی آن با شخصیت فردی است ‌که می خواهد ازدواج کند. البته پی بردن به این مهم کاری دشوار و کاملاً تخصصی است ولی جهت شناخت بهتر ‌جوانان عزیز و آشنایی بیشتر آنها به معرفی چند تیپ مختلف شخصیتی می پردازیم. ‌

شخصیت وظیفه شناس ‌: وظیفه شناس ها به اصول اخلاقی پایبند هستند و تا کارشان را درست و تمام انجام ندهند، آرام نمی گیرند. آنها به ‌خانواده خود وفادارند و از مقامات مافوق اطاعت می کنند. کار زیاد، ویژگی بارز این گونه شخصیتی است. ‌وظیفه شناس ها موفقیت طلب هستند، هیچ پزشک، وکیل، دانشمند یا مقام اداری موفق بدون برخورداری از این ‌ویژگی شخصیتی نمی تواند در کارش موفقیتی کسب کند.‌

همسر مناسب <وظیفه شناس ها:> اشخاص وظیفه شناس، اغلب افرادی که احساسات خود را بروز دهند مانند شخصیت های نمایشی را می پسندند. ‌از سوی دیگر وظیفه شناس ها، ماجواجوها و کسانی را که ریسک می کنند، دوست دارند. اشخاص به نسبت ‌‌"جدی" و " حساس" نیز احتمالاً با استقبال وظیفه شناس ها روبرومی شوند. شخصیت وظیفه شناس، با افراد " ‌پرشور" و یا " مراقب " هـمـخوانی ندارد و شخصیت "فارغ البال( " بی خیال ) آنها را ناراحت می کند. ‌

شخصیت دارای اعتماد به نفس بالا‌: اینها افرادی شاخصند و معمولاً رهبران، ستارگان و جاذبان بخش های عمومی و حقوقی جامعه را تشکیل می‌دهند. حرمت نفس جادویی و اعتماد به نفس که ویژگی این گونه شخصیت است روِیاها را به پیروزی ها و موفقیت ‌های چشمگیر تبدیل می کند. ‌

همسر مناسب <با اعتماد به نفس‌ها>‌: ‌"با اعتماد به نفس" نیاز دارد که همیشه شماره یک باشد. این را به عنوان یک منش شخصیتی در او بپذیرید. برای ‌جلب توجه او، به وی توجه کنید. عشق و محبت و وفاداری شما برای او بسیار مهم و با ارزش است. مراقب باشید ‌عزت و حرمت نفس خود را در گرو محبت و توجه او قرار ندهید، خود را بی قید و شرط دوست بدارید و توجه ‌داشته باشید که او گهگاه به شما نزدیک می شود و بعد فاصله می‌گیرد. این موضوع به ویژه بعد از ایجاد رابطه ‌بیشتر به چشم می خورد. تعادل احساسی خود را حفظ کنید و بی جهت نتیجه گیری شتابزده نکنید که دیگر ‌همسرتان شما را دوست ندارد. به احتمال زیاد مشغله ذهنی پیدا کرده است. اگر لازم است با همسر " با اعتماد به ‌نفستان" رویارویی کنید، تنها احساستان را با او در میان بگذارید، نظرتان را بگویید ولی درباره او داوری ‌نکنید، توجه داشته باشید که برای او مورد انتقاد قرار گرفتن دشوار است. وقتی نگرش ها و احساسات خود را با ‌همسرتان در میان می گذارید به او امکان می دهید که شما را بهتر درک کند و از بروز اختلافات بعدی جلوگیری ‌نماید.‌

شخصیت مِهر طلب ‌: ‌" مهرطلب" موجودی علاقه مند، مراقب و متوجه است، شما کسی را پر محبت تر، مشتاق تر و دلواپس تر از او ‌نسبت به خود پیدا نمی کنید. تیپ مهر طلب برای جلب محبت دیگران تلاش فراوان می کند. مثلاً تمام وقت، پول و ‌انرژی خود را مصرف می کند ولی آن را به حساب سخاوتمندی و فداکاری می گذارد، در یک مسابقه جرات جلو ‌افتادن از حریف را ندارد و انگار یک دست نامرئی مانع حرکت، جلو افتادن و موفقیت او می شود. گاهی وقت ها ‌شخصیت های مهر طلب اگر یک مقدار عصبی باشند و تحت اضطراب قرار بگیرند آن وقت مشکل پیدا می‌کنند. محبت همه کس ، خواه یک ‌رهگذر ناشناس، برای او اهمیت حیاتی دارد و یک بی اعتنایی مختصر یا یک لبخند مهرآمیز و صمیمانه می تواند ‌حالت روحی او را از این رو به آن رو گرداند یا اصولاً دیدش را نسبت به زندگی تغییر دهد. در ازای جلب محبت، ‌حاضر است هر بهایی بپردازد و مهمترین بهایی که می پردازد گذشتن از استقلال را‡ی و آزادی است . او با هم ‌بودن را خیلی ترجیح می دهد و تنهایی را دوست ندارد. " مهر طلب ها" به دیگران متکی هستند و از آنها به خوبی خط می گیرند. هنگام تصمیم گیری نظرات دیگران را می پرسند و به توصیه آنها عمل می کنند.‌

همسر مناسب برای شخصیت مهر طلب: زنان و مردان " مهر طلب" می توانند با سایر گونه های شخصیتی کنار بیایند. آنها به خوبی می توانند نیازهای ‌همسرشان را تشخیص دهند و به رفع آنها اقدام نمایند اما اشکالاتی نیز دارند. "مهر طلب" گوش شنوا دارد و سر ‌به زیر است و در این شرایط ترجیح می دهد همسرش عهده دار امور باشد. شخصیت " مهرطلب "، باید مواظب ‌باشد که با گونه اختلال شخصیتی " سادیسمی " یا " ضد اجتماعی " طرف نشود؛ این اشخاص به راحتی می توانند ‌موجب رنجش و آزار شخصیت مهرطلب را فراهم سازند. احتمالاً برای شخصیت مهر طلب ، شخصیت وظیفه ‌شناس، همسر خوبی می شود. شخصیت های " مهر طلب " و " پرشور" هم به خوبی با هم کنار می آیند. ‌

ویژگی های شخصیت حساس ‌: حساس ها آشناها را به ناآشناها ترجیح می دهند. آنها با عادت، تکرار و یکنواختی، سازگاری دارند. ‌آنها به نظر دیگران درباره خودشان عمیقاً توجه دارند و برایشان بسیار مهم است که ‌دیگران راجع به آنها چگونه می اندیشند.در ارتباط با دیگران بسیار محتاطانه عمل می کنند و از قصاوت عجولانه خودداری می ورزند. ‌شخصیت حساس، به معنای واقعی کلمه راعی ادب است. ‌حساس‌ها اگر بدانند از آنها چه انتظاری می رود، چه باید بکنند و چگونه با دیگران تماس ‌برقرار نمایند. در حد عالی خود ظاهر می شوند. ‌آنها به سادگی افکار خود را با دیگران ، حتی با کسانی که به خوبی آنها را می شناسند، در میان نمی گذارند.‌

همسر مناسب شخصیت حساس: وظیفه شناس ها ، با اعتماد به نفس ها و نمایشی ها می توانند همسر مناسبی برای " حساس ها " به حساب آیند. ‌شخصیت " ماجراجو" بدترین گونه شخصیتی برای همسر حساس است، زیرا از خطر و ماجواجویی استقبال می‌کند. ‌

شخصیت فارغ البال ‌:مردان و زنان فارغ البال بیشتر با ویژگی های زیر شناخته می شوند؛ ‌آنها حق مسلم خود می دانند که هر طورمی خواهند از زندگی لذت ببرند. آنها به آسایش و راحتی خود بها می ‌دهند. برای وقت آزادشان ارزش فراوان قائلند و می خواهند خوشبختی را جستجو کنند.‌فارغ البال ها ، طبق مقررات رفتارمی کنند. آنچه لازم است را ارائه می دهند و حاضر نیستند از این حد فراتر ‌روند.‌آنها در برابر هر فشاری که آن را غیر منطقی بدانند، مقاومت می کنند و حاضر نیستند بیش از حد وظیفه و ‌مسئولیت خود، کاری صورت دهند.‌زنان و مردان " فارغ البال" با زمان برخورد راحت دارند. آنها زیر فشار زمان قرار نمی گیرند. برای آنها ‌عجله کار بی موردی است. این اشخاص آسان گیر و خوش‌بین هستند و معتقدند کاری که باید بشود، می شود.فارغ البال ها، تحت تأثیر مقام بالا دست قرار نمی گیرند و معتقدند که به اندازه هر شخص دیگری خوب هستند ‌و حق دارند از بهترین زندگی ها برخوردار باشند.‌

همسر مناسب شخصیت فارغ البال: فارغ البال ها به همسری فهیم و از خود مایه گذار احتیاج دارند. او قبل از خود به نیازهای دیگران نمی اندیشد و ‌برای راضی کردن دیگران راه درازی نمی رود ولی می خواهد مورد توجه همسرش باشد. همسر " فارغ البال" ‌باید از خود گذشته و مهرطلب باشد. فارغ البال اغلب با "مراقب" سازگار است. ولی با " نمایشی" و " متلون" ‌همخوانی ندارد. شخصیت "ماجراجو" مانند فارغ البال به شادی و خوشی علاقه مند است. اما فارغ البال می‌‌خواهد، قانونگذار باشد؛ " ماجراجو" هم که استاد شکستن قانون است. به همین دلیل این دو گونه شخصیتی با هم ‌همخوانی ندارند. اگر می خواهید در کنار یک شخصیت فارغ البال زندگی راحتی داشته باشید سعی کنید در شادی ‌های " فارغ البال" شریک شوید؛ در فعالیت ها و تفریحات او مشارکت کنید؛ از وی به خوبی مراقبت کنید؛ زندگی ‌را سخت نگیرید و واقع بین باشید. زندگی با فارغ البال به از خود گذشتگی بیشتری احتیاج دارد. به جای این که ‌بخواهید جنبه های منفی اش را تغییر دهید، سعی کنید بیشتر به جنبه های مثبت وی توجه نمایید. ‌

شخصیت ماجراجو ‌: زنان و مردان ماجراجو، تن به خطراتی می دهند که سایرین از انجامش ابا دارند، آنها برخلاف اغلب ما ، نگران ‌و وحشت زده نمی شوند، آنها در لبه ها زندگی می کنند، با محدودیت ها می ستیزند و جان خود را به مخاطره می ‌اندازند. برای آنها تن به خطر دادن ، معادل پاداش است. آنها می گویند اگر خطری نباشد سودی هم در کار نیست.‌اکثر این افراد تحت تأثیر عقاید دیگران و هنجارهای اجـتـمــاعــی قــرار نـمــی گـیــرنــد و بــه ارزش‌هـای خــود مــعــتـــــقــــدنــــد. آنـــــهــــا بـــه ‌راحــتــی بــه فعالیت‌های پرخطر تن می دهند و می‌گویند زندگی باید مـخـاطـره آمـیز باشد. این افراد در زندگی استقلال دارنــد وآن‌قــدرهــا نـگــران دیـگـران نیستند و معتقدند هر کس در قبال خود مسئول است. همچنین آنها از هنر متقاعد کردن ‌برخوردارند و به راحتی دیگران را تحت تأثیر قرار داده و دوستی آنها را برای خود می خرند. به سیاحت و سیر ‌و سفر علاقه بسیار دارند. پرجنب و جوش و شرورند.

همسر مناسب شخصیت ماجراجو:ماجراجوها اکثراً طالب همسران کم توقعی هستند که از خود زیاد مایه بگذارند. اشخاص آمیخته به شخصیت‌های ‌نمایشی، از خود گذشته و وظیفه شناس ، برای همسری ماجراجوها مناسب هستند. ‌

شخصیت پرشور ‌: پرشورها، شخصیت بسیار قدرتمندی دارند، آنها در درون خویش بیش از هرگونه شخصیتی احساس توانمندی می‌کنند و می توانند بدون ترس از شکست، مسئولیت های بزرگ را پذیرا شوند. آنها با قدرت، اختیار و مسئولیت، ‌راحت هستند و به مقررات توجه زیادی دارند، به شدت منضبط هستند. آنها قوانین را وضع می کنند و دیگران را ملزم ‌به رعایت قوانین می نمایند. پرشورها هر کاری را که برای تحقق هدف‌هایشان لازم باشد انجام می دهند و شدیداً ‌هدف گرا هستند. شجاعت از دیگر خصوصیات شخصیتی این افراد است و عمل و ماجرا را دوست دارند. آنها در ابراز ‌وجود کردن مهارت دارند.‌

همسر مناسب شخصیت پرشور: پرشورها، باید پادشاه و ملکه زندگی خود باشند. زنان و مردان " پرشور" خواهان همسرانی قابل اطمینان ، " ‌پذیرنده" ، قدرتمند، مستقل و با عزت نفس هستند. مناسب ترین همسران پرشورها ، مهر طلب ها، از خود گذشته ‌ها و حساس ها می‌باشند، مشروط بر آنکه شدت این ویژگی در آنها در حد اعتدال باشد. ‌اگر شما شخصیتی پرشور دارید از ازدواج با اشخاصی که ویژگی های شخصیتی مراقب یا متلون دارند، اجتناب ‌کنید ضمناً نمایشی ها که اسباب حسادت شما را فراهم می کنند و یا " با اعتماد به نفس ها" که دستور کاری از آن ‌خود دارند مناسب شما نیستند. زنان پرشور نیز به دلیل میل به سلطه جویی و استیلا طلبی بهتر است با مردان مهر ‌طلب ازدواج کنند.‌

شخصیت متلون ‌: شخصیت های متلون به راحتی با تغییرات احساسی کنار می آیند. متلون ها در روابط خود گرم و صمیمی هستند. هیچ ارتباطی میان آنها و دیگران جزئی و بی اهمیت نیست. هـیـچ ارتـبـاطـی دسـت کـم گـرفـتـه نـمـی شـود. ایـن افراد بسیار پر انرژی هستند. متلون ها مبتکر هستند و می توانند ‌دیگران را نیز به فعالیت تشویق کنند. آنها کنجکاو و خیال‌پردازند و ذهنی باز دارند. آنها دوست دارند فرهنگ‌ها، نقش ها و نظام‌های ارزشی دیگران را تجربه کنند و در مسیری جدید به راه بیفتند. متلون ها احساس خود را ‌نشان می دهند. آنها به لحاظ احساسی، فعال و واکنشی هستند و درهــــــر رابـــطــــــه ای بــــــا تـــمــــــام وجـــــود ظـــــاهـــــر مـــــی‌شـــــونـــــد ودر ‌دور کردن نظر خود از واقعیت های دردناک مهارت دارند. متلون ها می خواهند خوش و تجربه‌های جدید ‌داشته باشند. آنها هر چیزی را امتحان می کنند. از ریسک کردن نمی ترسند. این افراد بسیار متوقع هستند، آنها می خواهند ‌دنیای خود را از شما پر کنند. آنها به ندرت حاضرمی شوند خود را به خاطر شما تعدیل کنند. هر چه شخصیت " ‌متلون" بارزتر باشد، روابط ادامه دار در زندگی زناشویی دشوارتر می شود.‌

همسر مناسب شخصیت متلون: ‌" متلون ها " ، به همسرانی جالب، قوی، با علاقه و رمانتیک احتیاج دارند که در ضمن به خواسته های آنها به ‌سرعت گردن نهند. شخصیت های ماجراجو، اغلب نظر متلون ها را جلب می کنند. اگر شما تا اندازه ای از ویژگی‌های شخصیت متلون برخوردار هستید باید کسی را به همسری برگزینید که آرام، با ثبات و تاحدی رمانتیک باشد. ‌

شخصیت جدی ‌: جدی‌ها، اشخاصی خشک و جدی هستند و بــرای ابــراز احسـاسـات جـایـی بـاقـی نمـی گـذارنـد. آنهـا از توانمندی‌های خود ‌مطلع هستند، اما در ضمن محدودیت‌های خود را نیز می شناسند. آنها گرفتار خود بزرگ بینی نمی شوند و خود ‌را مسئول اعمال خویش می دانند. این شخصیت ها، متفکر، تحلیلگر و ارزیاب هستند و قبل از هر اقدامی آن را ‌در ذهن خود می پرورانند و سبک ، سنگین می کنند. جدی ها دیگران را دائماً ارزیابی می کنند. آنها در ارزیابی دیگران به اندازه ارزیابی خود اهمیت قائل می شوند. این افراد مسائل را پیش بـیـنـــی مـــی کـنـنــد و وقـتــی اتـفــاقــات ناخوشایند ‌رخ می دهد برای روبرو شدن بـــــا آنــهــــا آمــــادگــــی لازم را دارنــــد. جدی ها ادب را رعایت می کنند واگر احسـاس کننـد ‌نسبـت بـه دیگـران بی ادبی کرده اند یا کاری را از روی بی فکری انجام داده اند بسیار ناراحت می شوند.‌

همسر مناسب شخصیت جدی: جدی ها، طالب همسرانی هستند که به شدت پذیرا باشند و آنها را آن طور که هستند قبول کنند. مناسب ترین همسر ‌برای جدی ها " مهر طلب " ها هستند. جدی با جدی نیز می تواند کنار بیاید زیرا هر دو از دنیا ، درک و برداشت ‌مشابهی دارند؛ اما احتمالاً بهتر است " جدی ها " کسانی را به همسری برگزینند که در زمینه های اجتماعی قوی ‌تر باشند. " ماجراجوها " " متلون ها " و "نمایشی ها" شخصیت های مناسبی برای همسری جدی ها نیستند. ‌


آیا زنان و مردان با هم متفاوتند

روان شناسان در مورد بروز تفاوت زن و مرد، هر دو عامل محیط و وراثت را سهیم می دانند. اما جامعه ‌شناسان با روان شناسان اختلاف نظر فاحشی دارند. آنها معتقدند که تفاوت های زن و مرد، معلول تفاوت رفتا ری ‌است که جامعه در مورد آنان پیش می گیرد و معتقدند که دو جنس در اساس با هم هیچ تفاوتی ندارند، بلکه ‌اجتماع موجب می شود که آنها گرایش های متفاوت پیدا کنند و به زمینه های مختلف سوق داده شوند. از نظر ‌جامعه شناسان، تفاوت زن و مرد در جزئیات است نه در کلیات. زیست شناسان عقیده دارند که زن و مرد تفاوت ‌های بنیادی دارند، بدین معنا که تفاوت های آنها در درجه اول ارثی است نه محیطی. آنها معتقدند که هر سلول ‌بدن زن با هر سلول بدن مرد تفاوت دارد. ‌آنها قبل از آن که به دنیا بیایند و تحت تأثیر نفوذهای اجتماعی قرار گیرند، کاملاً تمایز پیدا کرده و برای زن یا مرد ‌شدن آماده می شوند. ‌ویژگی های ساخت و عملکرد اعضا و دستگاه های بدن دختران و پسران متفاوت است. این تفاوت طوری است که ‌پسران را برای زندگی فعال و پرجنب وجوش و دختران را برای زندگی آرام آماده می کند.در استعداد تجسم ‌فضایی، تشخیص جهت و هدف گیری، پسرها بهترند. از نظر کلامی، دخترها برتری دارند، اما از نظر ادراک ‌کلامی، پسرها برترند.‌پسرها ارتباط های مکانیکی را بهتر درک می کنند و استعداد ریاضی بهتری نسبت به دخترها دارند، اما در کارهای ‌دستی مخصوصاً کارهایی که نیاز به چالاکی انگشتان دارند دخترها بهترند و چابکی انگشتان زنان به آنها اجازه ‌می دهد که ماشین نویس خوبی باشند. یکی از ویژگی های جالب زنان این است که می توانند اطلاعاتی را برای ‌مدت کوتاهی در حافظه خود نگه دارند که با هم هیچ ارتباطی ندارند و به خود آنها نیز مربوط نیست. بر پایه همین ‌توانایی است که زن ها بهتر می توانند به منشی گری و کارهای دفتری اشتغال داشته باشند. دختران از دوران ‌ابتدایی تا دانشگاه، آن هم تا سطح لیسانس در مجموع بهتر از پسرها درس می خوانند و موفقیت های بیشتری به ‌دست می آورند. اما بعد از فراغت تحصیل و به ویژه بعد از دوره لیسانس، معمولاً از رقابت دست برمی دارند و ‌در صورت ازدواج، خود را کاملاً وقف خانواده می کنند. البته زنان نویسنده، وکیل و پزشک هم وجود دارند ‌اما کمتر به جاه طلبی و مقام پرستی روی می آورند و این امر به مقدار زیادی از شکوفایی استعدادهای آنها ‌جلوگیری می کند. پس می توان گـفـت که علت محدودیت زن ها مسائل عاطفی است نه کمبود استعداد. ‌


تفاوت زنان و مردان

زن و مرد با هم تفاوت‌هایی دارند که اگر این تفاوت‌ها را بشناسیم و به آنها احترام بگذاریم و آنها را مد نظر قرار ‌بدهیم اتفاقات خوبی می افتد. دیوارهای رنجش و سوءظنی که نسبت به هم داریم فرو می ریزد. سوءتفاهم ها و ‌توقعات بیجا از بین می رود. به جای اینکه تلاش کنیم همدیگر را عوض کنیم، باید تلاش کنیم با هم همکاری و ‌همسو شویم و زندگی قشنگی را درست کنیم. دوست داشتن مرد و زن متفاوت است. مرد دیگران را مردانه دوست ‌دارد و ابراز این دوست داشتن هم مردانه است و زن، زنانه. آقایان و خانم‌ها در ساختار با هم فرق دارند؛ یعنی در ‌ادراک، احساس، اندیشه، واکنش و ابراز عشق با هم متفاوتند؛ تفاوت‌های جدی و عمیق.‌مغز آقایان در آن واحد، روی یک کار متمرکز می‌شود. ولی مغز خانم‌ها می تواند روی چند کار متمرکز شود یعنی ‌می توانند چند کار را با هم انجام دهند.‌آقایان در آن واحد می توانند از یک نیمکره مغزشان استفاده کنند ولی خانم‌ها از هر دو نیمکره استفاده می کنند. مغز ‌آقایان تخصصی‌تر از خانم‌هاست ولی مغز خانم‌ها عمومی‌تر است و اگر لازم باشد همه بخش های آن فعال می ‌شود. نیمکره راست با ادراک و احساس کار دارد و نیمکره چپ با منطق و تحلیل و... . وقتی آقا در آن واحد در ‌یک‌طرف مغزش است نمی تواند هم خیلی منطقی باشد هم رمانتیک یعنی طول می کشد تا اطلاعات از نیمکره راست ‌به چپ منتقـل شـود.‌رنگ‌ها: در تشخیص رنگ‌ها آقـایان چشمشان محدودتر از خانم‌ها عمل می کند. آقایان رنگ‌های اصلی را خوب ‌تشخیص می دهند.( قرمز- آبی- زرد.) خانم‌ها غیر از این‌ها شیری، نیلی، ارغوانی، سدری و بنفش را خیلی خوب ‌تشخیص می دهند. بنابراین داروها با رنگ‌های خاص تأثیر بیشتری در خانم‌ها خواهد داشت.‌پوشش: لباسی که آقایان می پوشند بر اساس این است که چه شغلی دارند و می خواهند قدرتشان را با آن نشان ‌دهند. ولی خانم‌ها با توجه به حالات و احساسات درون خود لباس می پوشند.‌زبان بدن: ما وقتی صحبت می کنیم علاوه بر کلامی که بر زبان گفته می شود عضلات صورت، ابرو، دست و... ‌نیز حرکاتی انجام می دهند. خانم‌ها به زبان بدن آشنایی کامل دارند اما آقایان آشنایی ندارند. لذا بهتر است آقایان ‌اگر خواستند به خانمشان دروغ بگویند رو در رو دروغ نگویند چون فرم بدن، دروغ آنها را آشکار می کند. ‌همچنین اگر آقا بیمار شود خانم سریع می فهمد ولــی آقــایــان بـسـیــار دیــر مـتـوجـه بـیـمـارشـدن خـانـمـشـان مـی شوند. ‌شنوایی: آقایان در شنیدن صدای زیر ضعیف تر عمل می کنند. مثلاً اگر شب هنگام نوزادتان گریه کند آقا واقعاً ‌متوجه نمی شود و خواب است. می توانید او را صدا کنید و بگویید بچه گریه می کند و مراقب بچه باش. ‌توجه: آقایان توجه دیداری دارند و خانم‌ها شنیداری. مثلاً هنگامی که با یک آقا صحبت می کنید اگر نگاهتان کرد ‌حرف شما را می شنود در غیر این‌صورت نه. اگر با خانمی صحبت می کنید و نگاهتان هم نکند می شنود. ولی ‌بهتر است هر دو طرف رعایت حال همدیگر را بکنند. مثلاً خانم‌ها به آقایان نگاه و آقایان به خانم‌ها توجه کنند. ‌آقایان جزئیات رانمی توانند ببینند چون جزئیات با دید نزدیک درک می شود. ‌بهتر است خانم‌ها لیست کار آقایان را تهیه کنند و از آن ها کمک بخواهند. جزئیات را به آقایان گوشزد کنید.‌ذائقه آقایان بیشتر روی شوری و تلخی حساس است ولی ‌خانم‌ها نسبت به شیرینی حساس هستند و بیشترین مشتری قنادی‌های دنیا خانم‌ها هستند. آقایان وقتی جایی کار ‌می کنند می خواهند با هم رقابت کنند ولی خانم‌ها می خواهند همکاری کنند. آقایان هدفمدار یا هدفگرا هستند، خانم‌ها ‌رابطه مدار یا رابطه گرا. مثلاً خانم‌ها در رستوران همدیگر را با اسم کوچک صدا می کنند ولی آقایان به هم لقب‌می دهند . خانم‌ها از خرید کردن لذت می برند. اما آقایان تحمل کمی در این مورد دارند. بهتر است قبل از رفتن به خرید برای آقا مشخص کنید که کجا می خواهید بروید؟ چه چیزی می خواهید بخرید وبرای چه کسی؟ در این ‌صورت بهتر است و راغبتر همراه شما می آیند. ‌ابراز احساسات: آقایان برای اثبات علاقه شان به خانم‌ها حاضرند دو کار را انجام دهند، از بلندترین کوه بالا بروند ‌و چیزی برای خانمشان بخرند. ولی خانم‌ها اینها را نمی خواهند و دوست دارند به آنها ابراز احساسات و توجه ‌کنند.آقایان به دنبال اثبات قدرت خویش هستند. از توانمندی‌شان روی مسائل تکنیکی و فنی و در مورد ‌دستگاه‌های جدید و مهارت‌های فردی صحبت می کنند و در قبال پرسش ها پاسخ کوتاه می دهند. ‌زمانی که خانم‌ها صحبت می کنند شما گوش بدهید نه آن که راهکار ارائه دهید.آنها دوست ندارند جملاتشان ‌قطع شود. خانم‌ها معمولاً بیان غیر صریح دارند.‌ 

مقاله از : عبدالخالق پادیاب ( کارشناس ارشد روانشناسی ) / منبع : پایگاه روانشناسی / باز نشر از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

 

 

هفت خوان مهم درا نتخاب همسر

هفت خوان مهم درا نتخاب همسر

دنبال همسر مناسب هستید؟ آرزو دارید شریک زندگی تان را پیدا کنید و کسی در شان و مرتبه خودتان همدم بقیه عمرتان شود؟ برای این کار باید قبل از هر چیز از هفت خوان بگذرید!

هفت خوان ازدواج

1) قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟ کسی که خودشناسی می کند، برای زندگی خودش هدف قایل می شود، برنامه ریزی می کند، آرزوهایش را روی کاغذ می آورد و جاهای خالی زندگی اش را شناسایی می کند.

 

کسی که خودش را خوب می شناسد، کمتر تحت تاثیر حرف دیگران مسیر زندگی اش را تغییر می دهد و دوست دارد خودش بداند با زندگی اش چه کار می کند. به عنوان مثال، یک دختر 17 ساله دوست دارد در سن 30 سالگی جراح زنان و زایمان باشد، در شیراز زندگی کند ویک بچه داشته باشد.

 

اولا این که کسی که می خواهد پزشک متخصص بشود، باید همسری انتخاب کند که شرایط بخصوص شغلی او را درک کرده و بتواند او را حمایت کند. از سوی دیگر شاید لازم نباشد او هم جراح باشد اما باید از تحصیلات دانشگاهی برخوردار باشد. در ضمن، برای چنین دختری که زودتر از 30 سالگی نمی خواهد بچه دار بشود، ازدواج زودرس یا حاملگی زودرس مزیت خاصی ندارد. در ضمن اینکه دوست دارد در شیراز زندگی کند، تا حدی تکلیف خواستگاری که می خواهد او را به تبریز یا کانادا ببرد را مشخص می کند. با خودتان رو راست باشید، و در تصمیمتان راسخ باشید.

 

2) مرحله دوم این است که همسر آینده تان را بر اساس خواسته ها و موقعیت فعلی خود تصور کنید. تصور کردن همسر ایده آل با توجه به آرزوهایتان نسبتا راحت است. همیشه از خودتان این سوا ل را بپرسید: آیا من برای شخصی که به عنوان همسر ایده آل خودم تصور کرده ام، همسر ایده آلی هستم؟ خیلی ساده است. هر ترازویی دو کفه دارد. اگر می خواهید کفه طرف مقابلتان سنگین باشد، ابتدا باید کفه طرف خودتان را سنگین کنید. کسی که می خواهد با یک فرد تحصیل کرده هنردوست ازدواج کند، بهتر است خود نیز تحصیل کرده و هنر دوست باشد.

 

3) در مرحله سوم باید یکسری معیارهای غربالگری اولیه برای همسریابی انتخاب کرده و آنها را آزمایش کنید. رایجترین معیارهایی که برای این منظور به کار می روند عبارتند از: تفاوت سن، تفاوت قد، تفاوت ظاهر، تفاوت تحصیلات، تفاوت طبقاتی، تفاوت قومی، تفاوت زبانی و در نهایت تفاوت دینی. نکته مهم این است: این شما هستید که تعیین می کنید یک ویژگی برایتان مهم است یا خیر.

 

مثلا برای یک نفر ممکن است ازدواج درون قومی خیلی مهم باشد ولی برای کس دیگر اصلا اهمیت نداشته باشد. نکته دیگر این است که تفاوت آدمها در یک قالب نسبی مطرح می شود تا مطلق. مثلا به نظر یک نفر قد 170 کوتاه است و به نظر شخص دیگری ایده آل است. پژوهش ها نشان دادند که کسانی که حرف مردم برایشان مهم است بیشتر به ظاهر طرف مقابلشان اهمیت می دهند.

 

قدم اول این است که خودتان را درست بشناسید و مطمین باشید که واقعا تصمیم دارید ازدواج کنید یا نه و اگر پاسخ مثبت است به چه دلیل؟ بخاطر پول؟ ظاهر طرف مقابل؟ شخصیتش؟ یا صرفا برای اینکه از خانه پدری فرار کنید؟

 

4) مرحله چهارم عبارتست از دیدن و دیده شدن برای ایجاد جاذبه اولیه. در کشورهایی که محیط های مختلط کمتر است، پسرها ممکن است به کمک مادر و خواهرانشان برای پیدا کردن همسر مناسب متوسل شوند. ولی متاسفانه چنین امکانی برای اکثر خانمهای جوان کمتر وجود دارد. به همین دلیل توصیه من این است که محیط کار، تحصیل یا تفریح خود را به گونه ای انتخاب کنید که حداکثر احتمال ممکن را برای دیده شدن توسط همسر احتمالی آینده تان به شما بدهد. به عنوان مثال کسی که می خواهد با یک موسیقیدان ازدواج کند، یا در کلاسهای متعدد موسیقی شرکت می کند یا عضو انجمنی می شود که موسیقی دانان معمولا عضو آن می شوند. کار دیگری که می توانید بکنید این است که چند خصوصیت اصلی که برای همسر آینده تان در نظر دارید به نزدیکان و دوستان بگویید ممکن است آن ها فردی را با این مشخصات بشناسند و یا در آینده اگر با چنین کسی برخورد کنند بلافاصله به یاد شما می افتند و می توانند نقش معرف را داشته باشند.

 

5) مرحله بعد یا دوست شدن با کسی است که فکر می کنید ممکن است با او ازدواج کنید یا خواستگاری کردن از این فرد است. در بسیاری از جوامع (چه شرقی و چه غربی) معمولا خواستگاری توسط جنس مرد صورت می گیرد و معمولا یک زن نمی تواند از یک مرد تقاضای دوستی و یا ازدواج بکند وگرنه به سبکی متهم می شود. به هر حال، فراموش نکنید وقتی با کسی به قصد ازدواج دوست شدید یا از او خواستگاری کردید، فکرتان فقط مشغول ظواهر امر (مانند کافی شاپ رفتن و کادوهای رمانتیک دادن یا نحوه چای آوردن عروس خانم موقع خواستگاری و مراسم عروسی) نباشد. به اصل موضوع دقت کنید.

 

6) مرحله ششم که به نظر من مهمترین مرحله انتخاب همسر است، بردن نهایت استفاده از فرصتها برای شناخت بهتر همسر احتمالی تان از طریق برقراری ارتباط کلامی یا غیر کلامی می باشد. امروزه حتی خانواده های نسبتا سنتی و مذهبی با حرف زدن و معاشرت زوجهای آینده در طول دوران نامزدی شان مخالفت چندانی ندارند. در طول این جلسات، از طرف مقابل خود باید سوال بپرسید. سوالهای تعیین کننده. این سوالها از هر فرد به فرد دیگر فرق می کند اما به عنوان نمونه چهار تا پنج مورد از آنها را برایتان می گوییم:

الف) می توانید بپرسید: هدف شما در زندگی چیست؟ سه تا از بزرگترین آرزوهای زندگی تان را بگویید .

ب) مثلا: هدف شما از ازدواج چیه؟ چرا می خواهید با من ازدواج کنید؟

پ) من شغلم ایجاب می کند که در خارج از منزل کار بکنم. می خواستم بدانم راجع به این موضوع چی فکر می کنی؟

ت) در خانه پدر و مادری شما تقسیم کارهای منزل به چه صورت بوده؟ دوست دارید در زندگی ما چطور باشد؟

پرسیدن این سوال ها کمک کننده است، اما فراموش نکنید که ما در دنیای ایده آل زندگی نمی کنیم، بنابراین اگر تصمیمتان بر این شد که با فردی ازدواج کنید (بخصوص برای خانم ها) فراموش نکنید حتما شرایطی را که برایتان مهم است سر عقد مطرح کرده و تعهد لازم را از همسر آینده تان بگیرید. این تنها سندی است که می تواند در صورت عدم سازش همسرتان در موارد یاد شده از شما حمایت کند.

از سوال مهم تر، ارتباطات غیر کلامی است. مثلا اینکه آیا رفتارش طوری که می خواهید با مهربانی و عاطفه هست یا نه؟ آیا آداب اجتماعی را در حدی که برای شما مهم است بلد هست اگر نه، آیا در این حد با او احساس صمیمیت می کنید که این مورد را با او در میان بگذارید؟

علاوه بر آن باید از خودتان بپرسید: از هم صحبتی با او خسته شدید یا لذت بردید؟ اینکه اگر اختلاف نظری پیش آمد می توانید با صحبت کردن مسیله را حل کنید و یا بر سرش به تفاهم برسید؟ آیا می ترسید مسیله ای را با او در میان بگذارید؟ از عکس العمل هایش در مقابل حرف ها و رفتار شما نگران می شوید؟ آن چیزهایی را که شنیدید یا دیدید وقتی به خانه برگشتید، روی کاغذ بیاورید، زیرا برای مرحله آخر یا هفتم باید از آنها استفاده کنید.

7) مرحله آخر جمع بندی وضعیت و گرفتن تصمیم مناسب است. در زندگی هر کسی حداقل یک فرد معتمد وجود دارد. نسبت آن شخص مهم نیست. عقل و تجربه اش مهم است. باهم صحبت کنید و مجموع شرایط را برایش بگویید و بخواهید وضعیت را از دید خودش ارزیابی کند. سعی کنید در ارایه مشاهدات و شنیده هایتان منصف باشید و به اصطلاح سانسور نکنید. بعد با خودتان خلوت کنید. تمام نظرات و تفکرات را کنار هم بچینید و جنبه های مثبت و منفی ازدواج با این فرد را کنار هم مقایسه کنید. آیا جنبه های مثبت به جنبه های منفی می چربند؟ آیا چیزی در نکات منفی هست که خیلی برا یتان مهم باشد و بخاطرش بخواهید از طرف بگذرید؟ ممکن است چیزهایی را که شنیدید قبول نداشته باشید که ایرادی ندارد. هرکسی نظر خودش را دارد، ولی در نهایت این زندگی شماست. تصمیم آخر را خودتان بگیرید و آن را به پدر و مادرتان اعلام کنید.

می توانید وقتی نتیجه تصمیمتان را به پدر و مادرتان می گویید دلایل خودتان را هم بگویید که بدانند این تصمیم را عاقلانه گرفتید و جوانب آن را سنجیده اید.

مراحل بالا توصیف یک فرایند عقلانی و منطقی بود. ازدواج در زندگی فرد یک تصمیم خیلی مهم است. ازدواج موفق می تواند تمام توانایی های بالقوه فرد را شکوفا کند و ازدواج نا موفق می تواند منابع غنی درون وجود یک نفر را به صفر برساند. هستند کسانی که فقط از روی احساسشان ازدواج کردند و خوشبخت شدند ولی تعداد کسانی که خوشبختند و این تصمیم را با چشم های باز و با در نظر گرفتن همه جوانب گرفتند بیشتر است.

منبع : سایت بیتوته

بازنشر از : پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

 

 

 

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود