ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج
ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

ازدواج و آموزش مسائل جنسی و روابط زناشوئی

آموزش رابطه جنسی و بررسی مسائل زناشوئی و ازدواج

چرا پسرها از ازدواج فراری اند؟

چرا پسرها از ازدواج فراری اند؟

چندان نیازی به آمار و ارقام نیست. همین که به اطراف‌تان نگاه کنید، می‌بینید که تعداد پسران مجرد نسبت به نسل قبل چند برابر شده است. این موضوع را سازمان جوانان هم تایید می‌کند و به گزارش روزنامه هفت‌صبح، با توجه به نتایج یک نظرسنجی در شهر تهران می‌گوید، پسرها اشتیاق چندانی برای ازدواج ندارند.

این نظرسنجی که با هدف بررسی عوامل موثر بر تاخیر ازدواج از منظر جوانان انجام شد، نشان داد که 49/5 درصد پسران 15 تا 29 ساله مجرد اصلا شرایط خود را برای ازدواج مناسب نمی‌بینند اما از میان دختران همین سال، تنها 22/3 درصد برای ازدواج آمادگی ندارند. به بهانه این آمارها   با دکتر افسر افشار نادری گفت‌وگو کردیم تا از تحلیل این جامعه شناس با خبر شویم.

52/6 درصد از دختران به خاطر ادامه تحصیل ازدواج نمی‌کنند

دلایلی که جوانان را در بستن پیمان مشترک منصرف می‌کند کم نیستند، اما این نظرسنجی نشان می‌دهد قصد ادامه تحصیل، یکی از اصلی‌ترین این دلایل است. یافته‌ها نشان می‌دهد 52/6 درصد از دختران و 44/8 درصد از پسران ترجیح می‌دهند به جای ازدواج، درس‌شان را ادامه دهند. افزایش سطح تحصیلی دختران نسبت به پسران هم به نظر 74/4 درصد دختران و 40درصد پسران در کاهش آمار ازدواج تاثیرگذار است.

نمی‌توان عوامل دیگر را فراموش کرد و تنها تمایل به ادامه تحصیل را در این زمینه موثر دانست. در بسیاری موارد، تمایل افراد، به ویژه دختران به ادامه تحصیل ناشی از بیکاری است و بسیاری از پسر‌ها هم برای به‌دست آوردن شأن اجتماعی بالاتر به تحصیلات رو می‌آورند. خیلی از دخترها تحصیل را به عنوان یک سرگرمی و راهی برای ورود به جامعه می‌بینند و پسرها هم گمان می‌کنند که با بالاتر بردن پایگاه اجتماعی‌شان، برای داشتن یک ازدواج موفق امکان بیشتری را پیدا می‌کنند.

91/8 درصد پسران به خاطر نداشتن شغل مناسب ازدواج نمی‌کنند

بر کسی پنهان نیست که نگرانی‌های اقتصادی بیشتر از هر دلیل دیگری جوانان را به مجرد ماندن ترغیب می‌کند. از هزینه‌های سرسام آور اجاره‌خانه گرفته تا فراهم کردن مقدمات یک جشن عروسی و به‌جا آوردن رسوم، همه و همه در منصرف کردن جوانان از ازدواج نقش دارند.

طبق این نظرسنجی، یافتن شغل مناسب به نظر 89/9 درصد دختران و 91/8 درصد پسران، انتظار جهت دستیابی به امکانات رفاهی برای شروع زندگی مشترک از نظر 81/5 درصد دختران و 83/6 درصد پسران، اشتغال زنان نیز از نظر 78/4 درصد دختران و 41/6 درصد پسران تاثیر زیادی دارد. همچنین به نظر 52/2 درصد دختران و 44/9درصد پسران کسب درآمد توسط زنان و بی‌نیازی آنها از مردان در افزایش سن ازدواج جوانان تاثیر بسیار زیادی در تاخیر سن ازدواج دارد.

می‌توان مشکلات اقتصادی و معیشتی را به عنوان عامل اصلی دوری جوانان از ازدواج در نظر گرفت. در کشور ما با وجود سنت‌های بسیاری که بار مالی زیادی را بر دوش خانواده‌ها می‌گذارند، اقدام برای ازدواج نیازمند پشتوانه مالی بزرگی است و این موضوع باعث طفره رفتن جوانان از این تصمیم می‌شود. سنت‌هایی مثل جهیزیه کامل، هدیه‌های سنگین برای مناسبت‌های مختلف و بسیاری موارد دیگر، به 2 جوان که پشتوانه مالی قوی ندارند اجازه تصمیم‌گیری در این مورد را نمی‌دهد. در بسیاری از موارد، خانواده‌ها هم امکان تحمل چنین بار مالی سنگینی را ندارند و برای ازدواج فرزندانشان پیش‌قدم نمی‌شوند.

45درصد دخترها برای شرایط ازدواج‌سختگیری می‌‌کنند

میزان سختگیری پاسخگویان برای انتخاب همسر در پسرها از دختران بیشتر است. نتایج ارزیابی‌ها نشان می‌دهد درحالی که تنها 45درصد دخترها سختگیری بسیار زیادی برای شرایط ازدواج دارند اما حساسیت پسرها هم کم نیست و 53/1 درصد آنها دنبال شرایط ایده‌آلی برای ازدواج هستند.

یکی از علت‌های کم شدن آمار ازدواج در جامعه ما، روابط آزاد خارج از محدوده ازدواج است. دکتر افشار نادری با بیان این مطلب می‌گوید:« زمانی که پسرها به سادگی به چنین روابطی دسترسی دارند، انگیزه چندانی برای تشکیل خانواده برایشان باقی نمی‌ماند. پسرهایی که از این طریق خود را از نظر عاطفی ارضا می‌کنند، دیگر دلیلی نمی‌بینند که برای ساختن یک زندگی خود را به دردسر بیندازند و از زیر بار مسئولیت‌هایی که فرهنگ بر دوش‌شان می‌گذارد، فرار می‌کنند.»

فقط 6/5 درصد پسرها شرایطشان را برای ازدواج مناسب می‌دانند

27/5 درصد دختران و 49/5 درصد پسران اصلا شرایط خود را برای ازدواج مناسب نمی‌بینند و فقط 22/3 درصد دختران و 6/5 درصد از پسران شرایط خود را به میزان زیاد و بسیار زیاد برای ازدواج مناسب دانسته‌اند.

در شرایط فعلی تنها در موارد اندکی می‌بینیم که هر دو طرف شاغل هستند و در اغلب موارد تنها یکی از 2نفر، شغلی با درآمد قابل قبول دارد. از آنجا که در فرهنگ ما برعهده گرفتن مسئولیت‌های مالی توسط زنان چندان شایسته تلقی نمی‌شود، پسرانی که درآمدی ندارند، نمی‌توانند تصمیمی برای تشکیل خانواده بگیرند. درست است که پسران شاغل در شرایط فعلی کم نیستند. اما با وجود هزینه‌های بالای زندگی، یک کار ساده با درآمد ناچیز نمی‌تواند هزینه‌های سنگین زندگی را پاسخگو باشد و از عهده مخارج سنگین یک زندگی بربیاید.

20/8 درصد دختران، عروسی رؤیایی می‌خواهند

نحوه برگزاری مراسم ازدواج هم از مواردی است که نمی‌گذارد این پیمان به راحتی بسته شود. این بار دختران هستند که مانع می‌تراشند و از آرزوهای کودکی‌شان نمی‌گذرند. بر اساس آمار‌ها تنها 40/3 درصد از دختران حاضرند با یک عروسی ساده به خانه بخت بروند، درحالی‌که 43/2 درصد از پسران اهمیتی به یک عروسی مجلل نمی‌دهند. میزان تمایل به انجام مراسم عروسی در یک سالن مجلل یا در یک هتل یا باشگاه درجه یک هم در دختران 20/8 درصد است و در پسران 15/2 درصد است.

بعضی از تجملات نادرستی که در فرهنگ ما نهادینه شده‌اند، مانع از تشکیل یک زندگی آرام می‌شوند. شاید اگر خود خانواده‌ها در این زمینه آگاهی پیدا کنند آمار ازدواج روزبه‌روز بالاتر برود.

مسئولان باید با ایجاد کار برای جوانان، یکی از اصلی‌ترین دغدغه‌ها را حل کنند. از طرف دیگر اگر دولت بتواند مسکن‌هایی را با شرایط ویژه به جوانان واگذار کند، مطمئنا شاهد آمار بسیار بالاتری در زمینه ازدواج خواهیم بود. گام بعدی فرهنگ‌سازی است؛ با از بین بردن تجملات و فرهنگ سازی درست در میان جوانان، می‌توانیم مشکل را حل کنیم.

معیارهای ازدواج موفق چیست؟

به گفته رئیس مرکز مطالعات و پژوهش‌های راهبردی وزارت ورزش و جوانان، نتایج مربوط به معیارهای پاسخگویان از ازدواج موفق نشان می‌دهد تفاهم و درک متقابل، شرایط مالی مناسب و صداقت به ترتیب از مهم‌ترین معیارهای موردنظر پاسخگویان محسوب می‌شود و از بین معیارهای عنوان شده برای ازدواج در این طرح در بین دختران و پسران به ترتیب 3مورد اخلاق و رفتار، همفکر و هم عقیده بودن و هم ترازی فرهنگی خانواده‌ها از مهم‌ترین عوامل بوده‌اند.

همه این عوامل را می‌توان به عنوان فاکتور‌های دخالت کننده در ازدواج و موفقیت آن بررسی کرد اما همانطور که گفته شد، در شرایط فعلی، عامل اقتصاد از مهم‌ترین دلایلی است که تشکیل یک زندگی و دوامش را تحت تاثیر قرار می‌دهد. با فرهنگ سازی و تغییر نگاه جوانان نسبت به شرایط تشکیل خانواده هم می‌توان قدم بسیار موثری در این زمینه برداشت.

جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند

به گفته دکتر مطلق، رئیس دفتر سلامت جمعیت، خانواده و مدارس وزارت بهداشت، در گذشته میانگین سن ازدواج 21 سال بوده، اما امروزه به‌طورمیانگین جوانان تا 27 سالگی مجرد می‌مانند.

دکترمطلق پیش از این با بیان اینکه سن بارداری در کشور حدود 8 تا 10 سال افزایش پیدا کرده است، گفته بود: «بهترین شرایط برای بارداری زنان در 20 تا 30 سالگی است و کشورهای غربی بهترین سن باروری را 25سال اعلام کرده‌اند.» او در شرایطی این موضوع را بیان کرده بود که به دلیل بالا رفتن آمار ازدواج فاصله فرزندآوری پس از ازدواج هم بسیار طولانی شده است.

زوجی که در سن بالاتری ازدواج می‌کنند، فرزندان کمتری خواهند داشت و انعطاف خود را برای کنارآمدن با سختی‌های زندگی از دست می‌دهند. شاید در برخی موارد با بالا رفتن سن، نگرش زوج‌ها منطقی‌تر شود، اما گذشته از رشد این منطق، سختگیری‌های بی‌مورد هم از مواردی هستند که با بالا رفتن سن ازدواج به این مسیر راه پیدا می‌کنند. خانواده ها باید اندکی سنت‌های پرهزینه را کنار بگذارند و به جوانانشان آگاهی لازم را داده و آنها را در این مسیر حمایت کنند.

منبع : مجله سیب سبز / بازنشر از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

 

اختلالات شخصیتی که قبل از ازدواج باید تشخیص دهید

اختلالات شخصیتی که قبل از ازدواج باید تشخیص دهید

در این جا این اختلالات شخصیتی را معرفی می نماییم :

اختلال شخصیت پارانویا:

فرد مبتلا به این بیماری که در اصطلاح عامه "شکاک" است. مدام به دیگران بی‌اعتماد بوده و سوءظن شدیدی دارد. فکر می کند همه در حال سوء استفاده از او هستند و برای نابودی اش نقشه می کشند. بنابراین تمام عمر در حال مجادله و پس زدن این بدخواهی ها است و سعی می کند طوری رفتار کند که کسی نتواند به او رودست بزند یا از زندگی اش سوء استفاده کند. چنین فردی توانایی اعتماد کردن ندارد، کینه مردم را به دل دارد و سعی می کند طوری زندگی کند که کسی به او نزدیک نشود.

اختلال شخصیت اسکیزوئید:

فرد اسکیزویید در یک کلام در پیله خودش زندگی می کند. در دنیایی که خودش برای خودش ساخته و کسی را به آن راه نمی دهد. مهم ترین ویژگی این بیماری انزوا و کناره گیری، شرکت نکردن در فعالیت های روزمره، اهمیت ندادن به دیگران و تمایل نداشتن به ارتباطات اجتماعی است. فرد مبتلا به این بیماری اغلب به فعالیت های انفرادی تمایل دارد، از فعالیت های کمی لذت می برد، دوستان زیادی ندارد و از نظر عاطفی و جنسی سرد است. او کسی را به خلوتش راه نمی دهد و دنیای ایده آلی در ذهنش دارد که تنها ساکنش خود اوست. چنین فردی ممکن است وقت عاشقی بسیار پرشور و حرارت باشد و برای به دست آوردن همسرش هر کاری انجام دهد اما به محض تصاحب، همه چیز برایش به حالت قبل برمی گردد و این بار حتی معشوقش را هم به خلوت خود راه نمی دهد. زندگی با چنین شخصی به معنی رکود و واپس زده شدن پی در پی است. به معنی داشتن یک زندگی سرد، تغییر ناپذیر و انفرادی است. حتی اگر ظاهر زندگی، مشترک باشد.

اختلال شخصیت اسکیزوتایپی:

 شخص مبتلا به این نوع اختلال را در نگاه اول می توانید تشخیص دهید. او به شدت از نظر دیگران عجیب و غیرعادی است؛ تفکرات سحرآمیز و عقاید خرافی گوناگون دارد و کارهای عجیب و غریبی برای دفع شر و سحر و جادو انجام می دهد. او دچار اشتباهات حسی و مسخ واقعیت است و اتفاقات عادی را به امور متافیزیکی و موجودات ماورایی نسبت می دهد، رفتار و گفتار عجیب و غریبی دارد و نسبت به دیگران بدگمانی ها و سوءظن های پارانوئیدی نشان می دهد.

اختلال شخصیت ضد اجتماعی:

 شخصیت های ضداجتماعی هم جزو آن دسته از شخصیت هایی هستند که می توانید با کمی دقت آنها را بشناسید. این ها افراد جامعه ستیزی هستند که توانایی مطابقت دادن خود با موازین اجتماعی را ندارند، به حقوق دیگران تجاوز کرده و مرتکب رفتارهای مجرمانه می شوند. این افراد به طور ناگهانی اقدامات شان را انجام می دهند و برای آینده فکر و برنامه ریزی ای ندارند. فریبکار، دروغگو، پرخاشگر و بی احتیاط هستند و عذاب وجدان ندارند. آنها خود را محق می دانند که به هر روشی به خواسته شان دست پیدا کنند حتی اگر به دیگران صدمه وارد کرده یا حقوق آنها را پایمال کنند. زندگی با یک شخصیت ضداجتماعی به معنی دم به دم با خطر و غافلگیری و بی قانونی دست و پنجه نرم کردن است و این افراد حتی همسرشان را هم از اعمال مجرمانه، آسیب زدن و پایمال کردن حق شان مستثنی نمی کنند.

خودشیفته ها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است

اختلال شخصیت مرزی:

 این ها همیشه لب مرز هستند. ویژگی اصلی این نوع اختلال ناپایداری و بی ثباتی در خلق و خو و روابط با دیگران است. فرد دچار اختلال شخصیت مرزی درک ثابتی از هویت خود ندارد، احساس پوچی مزمن می کند، دست به اقداماتی می زند که برای او آسیب هایی در بر دارد، اقدام به خودکشی و یا تهدید به آن می کند و حالت های عاطفی ناپایدار و متغیر دارد. این افراد الگوی ثابتی در روابط شان ندارند، در کنترل خشم خود ناتوان هستند، مشکل هویتی و بی ثباتی هیجانی دارند و مرتب در تلاشند که کسی آنها را رها نکند. با این حال با رفتارشان ناخودآگاه دیگران را وادار به فاصله گرفتن می کنند. شخصیت های مرزی احساس بی هدفی، خالی و بی ارزش بودن شدیدی را تجربه می کنند.

اختلال شخصیت نمایشی:

شخص مبتلا به این بیماری تمایل شدیدی به جلب توجه دیگران دارد، در موقعیت هایی که در کانون توجه قرار ندارد ناراحت است، ظاهر متفاوتی دارد، گفتارش سرشار از اغراق در مورد هیجانات شخصی است، روابط را از آنچه هست صمیمانه تر تلقی می کند و به شدت تلقین پذیر است. این ها را حتی از روی ظاهرشان می توان شناخت. لباس ها و مدل موی عجیب و غریب دارند، رفتارهایشان بسیار رو و زننده و چشمگیر است و در یک کلام، با غیرعادی بودنشان جلب توجه می کنند. زندگی با این افراد به معنی دست و پنجه نرم کردن با یک آدم پرهیاهو و آبروریزی های اجتماعی او است.

اختلال شخصیت خودشیفته:

آنها خودخواه و خودپسند هستند و خود را مرکز دنیا می بینند و به همین دلیل انتظار دارند همه آنها را ستایش کنند. خصوصیت اصلی این اختلال خودمحوری، کمبود احساس همدلی با دیگران و خود مهم پنداری است. فرد خودشیفته از بالا به بقیه نگاه می کند، در مورد موفقیت ها، زیبایی، قدرت، زیرکی و سایر ویژگی های مثبت خود به گونه اغراق آمیزی خیالبافی می کند، استثمارگر و نیازمند تحسین افراطی است و معتقد است دیگران به حال او غبطه می خورند. این اختلال در زن ها بیش از مردها دیده می شود.

اختلال شخصیت اجتنابی:

 افراد مبتلا به این بیماری نسبت به طرد شدن بسیار حساسند، علاقه شدیدی به برقراری ارتباط با دیگران دارند ولی از بیم پذیرفته نشدن از این روابط دوری می کنند. به دلیل ترس از انتقاد، مورد تمسخر قرار گرفتن و یا خرابکاری کمتر در روابط کاری و یا روابط صمیمانه درگیر می شوند کم رو هستند و خود را از بقیه پایین تر می دانند.

اختلال شخصیت وابسته:

 این اختلال با نیاز به حمایت از سوی اطرافیان، وابستگی و پذیرش سلطه دیگران همراه است و فرد مبتلا به آن بدون راهنمایی دیگران قادر به تصمیم گیری و برنامه ریزی برای کارهای روزمره نیست، از رفتار نادرست دیگران انتقاد نمی کند تا مبادا حمایت آن ها را از دست بدهد و برای جلب محبت و حمایت دیگران دست به کارهایی می زند که برای وی ناخوشایند است. 

اختلال شخصیت وسواسی‌-‌جبری: در این اختلال کمال طلبی همراه با انعطاف ناپذیری بر فرد تسلط دارد. بیمار مبتلا به این اختلال به حدی دارای کمال طلبی است که خود را در تکمیل تمام امور دخالت می دهد، در واگذاری امور به دیگران اکراه دارد، علاقه بیش از حد به کار داشته و تفریحات و روابط اجتماعی را قربانی کار می کند، بیش از حد منظم بوده و روی جزئیات امور حساسیت زیادی دارد، لجباز، انعطاف ناپذیر، خونسرد و خسیس است.

منبع : تبیان  

بازنشر از پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده

 

 

 

امکانات فوق شامل خریدارای سی دی مقالات سایت و مجموعه آموزشی زوج خوشبخت نیز می شود