انتخاب درست همسر نیازمند دو مهارت در فرد است: شناخت خویشتن و شناخت فرد مقابل که هر دوی اینها علاوه بر توجه به شباهتهای خانوادگی، فرهنگی و ارزشی ضروری محسوب می شود.
فرد در انتخاب همسر هرچه قدر بهتر خود را بشناسد بهتر می تواند فرد مقابل را به خوبی انتخاب کند. زمانی که خود را خوب نمی شناسید چطور می توانید به دنبال کسی باشید که نمی دانید چه علائق، سلیقه و فعالیتهای او منطبق با نیازهای شما می شود. بنابراین شناخت خود مقدمه همسرگزینی محسوب می شود و هرچه قدر خود را بهتر بشناسید بهتر می دانید به دنبال چه کسی با چه ویژگیهای باشید.
توجه به ویژگی فردی: در مورد نقاط قوت و ضعف خود فکر کنید که دارای چه خصوصیت یا ویژگیهای هستید و وقایع مهم زندگیتان چه تأثیری بر نگرش، افکار و روحیه شما داشته است و چه تأثیراتی میتواند بر زندگی آینده شما داشته باشد.
حساسیت و تابوهای فرد: هر فرد با توجه به تربیت و محیط اجتماعی و فرهنگی خود حساسیت های خاصی دارد. بنابراین توجه به یکسری مرزها، حساسیتها و تابوها در ابتدایی آشنایی به شما کمک می کند تا آنها را بهتر شناسایی کنید. به عنوان مثال؛ مرز ارتباط با دیگران چگونه است؟ چه پوششی را در مورد خود و دیگری می پسندید؟
فرد در انتخاب همسر هرچه قدر بهتر خود را بشناسد بهتر می تواند فرد مقابل را به خوبی انتخاب کند. زمانی که خود را خوب نمی شناسید چطور می توانید به دنبال کسی باشید که نمی دانید چه علائق، سلیقه و فعالیتهای او منطبق با نیازهای شما می شود. بنابراین شناخت خود مقدمه همسرگزینی محسوب می شود
توجه به علایق فردی: علایق و سوابق مشترک در تفاهم و کم بودن تنش نقش بسزایی دارد.
البته توجه به این مسئله به این معنا نیست که با همسرتان در همه موارد توافق داشته باشید زیرا چنین چیزی امکان پذیر نیست بلکه توجه به این نکات یعنی اشتراکات و تفاوتها، آمادگی و پذیرش شما را تحت تأثیر قرار میدهد.
انتظار از نقش خود و همسر: در جامعه فعلی نقشهای زن و مرد در قالب سنتی، مدرن، اسلامی تعریف میشود. توجه به نقشی خود و نقش همسر آینده می تواند برداشت شما را از وظایف و مسئولیتهای زن و مرد روشن سازد. تفاوت در انتظار از نقش همسر منبع تنشهای جدی در ارتباط زن و شوهر است مثلاً زن نقش مدرن برای خود و مرد تعریف میکند و مرد نقش سنتی برای خود و همسرش تعریف می کند تفاوت در نقشها در مسائل روزمره زندگی مشکلساز است.
هماهنگی درباره داشتن فرزند: امروزه به دلیل مسئولیت کاری زن در مشاغل بیرون، سن بالای ازدواج، دیر بچهدار شدن، تفاوتهای نگرشی را در این زمینه به وجود آورده است. بنابراین هماهنگی درباره داشتن فرزند از موضوعات مهم برای گفتگو است.
- شناختی که فرد از خود به دست میآورد به او کمک میکند تا فرد مقابل را بهتر بشناسد. توجه به تمام مسائل بالا شما را در شناخت بهتر فرد موردنظر کمک می کند. علاوه بر این ضروری است به موارد دیگری نیز توجه نشان دهید.
- مشاهده رفتار فرد در موقعیتهای مختلف، بسیاری از رفتارهای افراد برحسب عادت انجام میشود. مشاهده و توجه به رفتارهای همسر آینده با نگاه عاقلانه نه احساسی کمک می کند تا بسیاری از زوایای رفتاری او برای شما مشخص شود. بهعنوان مثال زودرنجی، ثبات هیجانی، تعهد...
- شناخت خانواده فرد مقابل: علاوه بر شناخت خانواده همسر آینده، نحوه تعامل فرد با خانوادهاش شاخص بسیار مهمی از تعاملات آینده او با شماست در اینجا ضروری است نگاه تیزبینانه داشته باشید.
- لزوم سؤالات هدفمند برای شناخت عمیق تر فرد؛ بهعنوان مثال ناراحتی خود را چگونه بروز میدهید؟ هنگامیکه مسئله ای برای شما قابل حل نیست چه واکنشی نشان میدهید؟
- تحقیق کردن از اطرافیان فرد مورد نظر، از این طریق می توانید اطلاعات مفیدی به دست آورید.
- مشورت کردن با افراد خانواده بهعنوان چشم سوم کمک بسزایی در انتخاب شما دارد.
- کمک گرفتن از متخصصیان و مشاوره قبل از ازدواج برای شناخت بیشتر خود و فرد مقابلتان.
- در نهایت با توکل کردن بر خداوند و در نظر گرفتن شرایط خانوادگی، میزان تقوا، اخلاق نیکو، سلامت جسم و فکر، رشد عاطفی بتوانید فرد مورد نظر خود را از جنبه های مختلف بررسی کنید تا انتخاب خوبی داشته باشید.
منبع: تبیان
تحقیق قبل از ازدواج هم به همین منظور انجام می شود اما این تحقیق یا پرس و جوها که نتیجه آن سرنوشت افراد را رقم می زند در سال های اخیر دچار تغییراتی شده است. تا زمانی که ازدواج ها سنتی بود و آشنایی افراد از طریق خانواده ها اتفاق می افتاد تحقیقات و پرس و جوهای قبل از ازدواج نیز برعهده خانواده ها بود که با مراجعه به محل سکونت و کار انجام می شد. اما با تغییر شکل آشنایی دختر و پسر در جامعه امروز، شکل این تحقیقات هم عوض شده است و تصمیم اولیه و نهایی توسط خود افراد گرفته می شود و آشنایی قبل ازدواج ملاک افراد برای انتخاب همسر آینده است که در بسیاری از موارد مشکلات زیادی را برای افراد به وجود آورده است.
«زهرا» خانم 22 ساله ای است که شناخت سطحی و تصمیم زودهنگام را دلیل اصلی شکست در زندگی اش می داند و می گوید: آشنایی من با همسرم به واسطه دوستم که خواهر او بود انجام شد. او که دوست صمیمی من در دانشگاه بود مرا برای برادرش خواستگاری کرد من نیز با تکیه بر شناختی که از دوستم داشتم خواستگاری او را پذیرفتم و از آنجایی که قبل از ازدواج به یکدیگر علاقه مند شده بودیم با اصرار خانواده ام را برای ازدواج راضی کردم. وی ادامه می دهد: 6 ماه از عقد نگذشته بود که متوجه رفتارهای خشونت آمیز و غیر عادی همسرم شدم که با کوچک ترین بهانه ها شعله ور می شد. در نهایت بروز خشونت فیزیکی سبب شد تا با اجبار پدرم در دوران عقد از او جدا شوم.«مهدی» نیز یکی دیگر از کسانی است که درباره تجربه ازدواجش می گوید: دختری که برای ازدواج انتخاب کرده بودم بسیار مهربان و خوش رو و زیبا بود که در محل کار با او آشنا شدم. رفتار و اخلاقش دقیقا همانی بود که می خواستم به همین دلیل به او پیشنهاد ازدواج دادم و او نیز پذیرفت. بعد از 6 ماه آشنایی با یکدیگر ازدواج کردیم اما متوجه شدم همسرم سال ها پیش ازدواج کرده و این موضوع را از من پنهان کرده بود. ازدواج قبلی او موضوعی نبود که برایم قابل پذیرش نباشد، مشکل این جا بود که خود او این موضوع را به من نگفته بود. از طرفی اشتباه از من بود که هیچ تحقیقی درباره زندگی گذشته او نکرده بودم و با تکیه بر حرف های شیرین دوران آشنایی و اخلاق و رفتاری که در ظاهر دیده بودم دست به انتخاب زدم. به نظرم تحقیق قبل از ازدواج باید قبل از آن که افراد به یکدیگر علاقه مند شوند انجام شود تا فرد بتواند منطقی و عقلانی تصمیم گیری کند.
یک روانشناس و مشاور خانواده در این باره می گوید: تحقیق قبل ازدواج بسیار مهم است.
تحقیقی که نه فقط خانواده دختر از پسر، بلکه خانواده پسر هم از دختر باید انجام
دهند. سؤالات مقدماتی مثل سن و شغل و فرهنگ خانواده در جلسات اول آشنایی پرسیده
میشود اما تحقیق اصلی که بعد از آن آغاز میشود، سرنوشت یک عمر زندگی را رقم می
زند که باید جامع و کامل باشد و بیشترین شناخت را از همسر آینده به دست بدهد. هرچند
که همیشه وجه ناشناخته ای باقی می ماند که فقط با زندگی زیر یک سقف معلوم میشود.
«حسن عسکری فر» ادامه می دهد: بسیاری از افراد در شروع ارتباط، ناخودآگاه خود را طوری نشان میدهند که برای طرف مقابل جذاب تر به نظر برسند که در واقع در عمل فرد دیگری هستند. شناخت افراد از هم در دوره آشنایی خیلی گنگ است چون معمولا روابط منقطع است. یعنی طرفین هفته ای یک یا دو بار همدیگر را می بینند و در این زمان کوتاه طبیعی است که فقط حرف های شیرین به هم می زنند اما در رابطه تنگاتنگ در زندگی زناشویی همه چیز تفاوت میکند. وی تصریح می کند: در دنیای امروز در بسیاری موارد دختر و پسر با هم از قبل آشنا شده اند و بعد خانواده را در جریان می گذارند. در آشنایی هایی که به شکل سنتی انجام نشده و خانواده حضور پررنگی در آن نداشته است، معضلات خود را دیر نشان میدهد اما خانواده در این مرحله میتواند تحقیقات میدانی کند که البته باید درنظر داشت خیلی از مسائل مثل بعضی بیماری های روحی- روانی، ناکامیها و ویژگی هایی که در موقعیت های بحران زا خود را نشان میدهد، جزو مسائل پنهان خانواده ها باقی می ماند. برای مثال افرادی هستند که به آن ها انفعالی انفجاری گفته می شود. این افراد فشار را تحمل میکنند و در یک نقطه منفجر می شوند. اگر مرد یا زن حس کند طرف مقابل همیشه منفعل است و یک دفعه با رفتار انفجاری او رو به رو شود، به شدت دچار هراس و ترس خواهد شد.
این مشاور خانواده، خاطر نشان می کند: دوستان نمیتوانند به اندازه خانواده قابل
استناد باشند. بهتر است برای شناخت به ستون های سفت و واقعیت ها تکیه کرد. وقتی
در جایگاه تحقیق هستید، در کسب اطلاعات احساس امنیت کنید. ممکن است دوست بخواهد فرد
مورد نظر را خراب کند یا بیش از حد بالا ببرد. با این حال شخصیت و ویژگی های
دوستان فرد می تواند نشانه خوبی برای تشخیص شخصیت فرد و تمایلات اجتماعی او باشد.وی
ادامه می دهد: شبکه های اجتماعی هم نمیتوانند معیار شناخت باشند چون افراد می
توانند با هویت غیر واقعی در شبکه های اجتماعی حضور پیدا کنند.
وی عنوان می کند: بعضی از اطلاعات کلی که در چارچوب و نگاه خانواده مشخص میشود
میتواند دلگرم کننده باشد. این که خواستگار معتاد نیست، در کار فعال هست یا نه،
اگر 10 سال کار کرده است چه پساندازی دارد، مدبر است یا نه، خودرویش را با توان
مالی خود خریده یا از حمایت خانواده استفاده کرده است، جایگاه کاری و خانوادگی اش
چگونه است و موضوعاتی از این دست میتواند سبب شناخت شود.وی تأکید می کند: جایگاه
فرد در خانواده یکی از مهم ترین نکاتی است که در تحقیق قبل ازدواج می توان روی آن
حساب کرد. هر چه قدر فرد قابلیت های تعهدی اش را در خانواده بیشتر نشان دهد، در
زندگی آینده هم متعهدتر خواهد بود. در مقابل رفتارهای لاابالی گری، منیت و
خودخواهی در زندگی مشترک مشهود و غیر قابل انکار است و جز در دراز مدت نمی توان
چیزی را تغییر داد.وی اظهار می کند: تحقیقات محلی نیز می تواند تا حدی دل خانواده
ها را محکم کند. ممکن است با آن ها به شناخت تمام و کمال نرسیم اما بخشی از ویژگی
ها قابل دسترسی است. با این تحقیقات حداقل میتوان فهمید که اجازه ادامه رابطه را
به دختر و پسر بدهیم یا نه. اما با این حال برای تحقیق، خانواده نسبت به محل کار و
همسایه ها ارجحیت دارد. وقتی خانواده ها با هم در ارتباط هستند پدرها و مادرها
یکدیگر و جایگاه و رفتار خانواده را با هم می بینند. در این ارتباط به خصوص در
ارتباط مکرر با همدیگر رازهای پنهان می توانند کشف شوند.
عسکری فر، خاطر نشان می کند: کاری که در مراکز مشاوره پیش از ازدواج درباره کسانی
که میخواهند با هم ازدواج کنند انجام میشود، با آن چه در تحقیقات میدانی و محیطی
درباره فرد انجام میشود متفاوت است. در این مشاوره ها یکسری فاکتورهای معمول
روانشناسان بررسی میشود که بررسی آن ها از سوی خانواده ها ممکن نیست. بسیار اتفاق
می افتد که دختر یا پسر آن فردی نباشند که در ابتدای آشنایی نشان داده اند. دو
انسان با دو نگاه، طبقه اجتماعی، ایدئولوژی و تربیت متفاوت قرار است در زندگی همسو
با هم قرار گیرند. در مراکز مشاوره برای رفع این چالشها سعی میکنند در ابتدا
اطلاعات مقدماتی را از دختر و پسر بگیرند. اطلاعاتی مثل این که طرفین چند خواهر و
برادر دارند، فرزند چندم خانواده هستند، شغل پدر و مادرشان چیست، چند وقت است که
کار میکنند، کجا آشنا شدهاند، آشنایی شان چقدر طول کشیده است و چه انتظارهایی از
هم دارند.
اما در مراحل بعدی مشاور باید
چالش هایی ایجاد کند که دو نفر به عنوان زوج مجبور شوند درگیر معضلات و تفاوتهای
شان شوند و با این روش اختلافاتی که درباره خواستههای شان از هم دارند مشخص شود.
وی عنوان می کند: معمولا زوج ها در ابتدا فکر میکنند همه خواسته های شان مشترک
است و توقعی خاص از هم و اختلاف نظری با هم ندارند. اما در حقیقت این گونه نیست
وقتی فرد با رابطه طرف مقابلش با خانواده و توقعات و وظایف متقابل روبهرو میشود،
مشکلات تازه ای مشخص میشود. مواردی مثل این که چه قدر از طرف مقابل توقع سهم
دارد، این که آیا سهمی از او را برای خانواده خودش قبول دارد یا نه، اگر به مشکل
بخورد دوست دارد مشکل با کدام خانواده مطرح شود و... در مجموع این جزئیات است که می
تواند سبب شناخت دو فرد به طور کامل برای یکدیگر شود. بعد از آن به جای این که
درباره موفقیت یا موفق نبودن ازدواج نظر داده شود دو طرف در جریان مشکلات و بحران
هایی که ممکن است در زندگی با آن ها رو به رو شوند قرار میگیرند و مهارت های
ارتباط با همسر، تشخیص بحرانها و کنترل زندگی را یاد میگیرند.
منبع: روزنامه خراسان