وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟ با اینکه ممکن است اولین واکنشتان به اصطلاح آویزان شدن و سعی در برقراری ارتباط باشد، اما بهترین راهکار این است که واقعیت را بپذیرید و سعی کنید آن فرد را فراموش کنید.
"اگر ندیده بودمت، دوستت نمی داشتم. اگر دوستت نداشتم، عاشقت نمیشدم. اگر عاشقت نشده بودم، دلم برایت تنگ نمیشد. اما همه این کارها را کردم، میکنم و خواهم کرد."
درد دوست داشتن کسی که هیچ علاقهای در قلبش به شما احساس نمیکند، نابودتان میکند. شما هم کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد؟ پس احتمالاً با احساسات نومیدانه مربوط به آن آشنا هستید. وقتی فکر کنید که آن فرد دقیقاً همانی است که میخواهید، این احساسات قویتر هم میشوند. بیشتر آدمها با امید اینکه روزی بتوانند آن فرد را به دست بیاورند روزگار میگذرانند اما این امیدها هیچوقت به واقعیت بدل نمیشوند و آنها را با چشمانی گریان و دلی پردرد بر جای میگذارند. عشق نافرجام را همه ما احتمالاً تجربه کرده ایم. منتظر وصال یک عشق شدن ممکن است شکستن قلبتان را به دنبال داشته باشد. با اینکه به نظر دشوار میآید اما فراموش کردن و ادامه زندگی بهترین کاری است که میتوانید انجام دهید.
وقتی کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، چه باید بکنید؟
واقعیت را بپذیرید:
وقتی عاشق کسی هستیم احساس میکنیم که آن فرد تنها کسی است که میتواند ما را شاد و خوشبخت کند. چیزی که نمیتوانیم درک کنیم این است که هیچوقت نمیتوانیم با کسی که دوستمان ندارد خوشبخت شویم. پس بااینکه ممکن است احساس کنید میتوانید برای همه عمر به آن فرد متعهد باشید، اما فرد مقابل این احساس را به شما ندارد. پس به جای سعی و تلاش برای برقراری ارتباط با آن فرد سعی کنید این واقعیت را بپذیرید که این عشق دوطرفه نیست و آن را فراموش کنید. دیگر وقت و فکر و انرژی بیشتری را صرف آن فرد نکنید. پذیرش این واقعیات باعث میشود بتوانید تمرکزتان را تغییر داده و اولین قدم برای فراموش کردن آن فرد را بردارید.
فراموش کنید:
برهم خوردن یک رابطه عاطفی سختترین قسمت است. تا میتوانید گریه کنید، بعد همه عکسها و یادگاری هایی که او و زمانهای خوشی که با او داشتید را به یادتان میآورد، بیرون بریزید و از چیزها و جاهایی که شما را به یاد او میاندازد دوری کنید. درعوض رو به کارهایی بیاورید که مشغولتان میکنند، مثل گذراندن وقت با دوستانتان، انجام کارهایی که دوست دارید و از آن لذت میبرید. این کار باعث میشود دیگر در مورد آن فرد خیالپردازی نکنید و به جنبه های دیگر زندگی هم نگاه کنید.
عاشق شوید:
اگر کسی دوستتان ندارد ولی باز هم با شما مانده است مطمئناً خیلی از خودش مایه نمیگذارد. به جای آویزان شدن برای با او بودن، دست از عذاب دادن خودتان بردارید، دست از او کشیده و به زندگی خودتان برسید. به خودتان توجه کنید و به چیزهای غیرلازم نپردازید. با گذشت زمان یاد میگیرید که فراموش کنید و دوباره عاشق شوید.
عشق واقعی زمانی است که دو طرف بتوانند از نظر احساسی و ذهنی همه احساساتشان را با هم شریک باشند. این یک عشق سالم، متوازن و درست است. پس اگر به کسی ابراز عشق کردهاید و به نظر میرسد که او این احساس را به شما ندارد، دیگر عشق با ارزشتان را صرف او نکنید. با اینکه کسی را دوست دارید که دوستتان ندارد، اما یادتان باشد که این پایان دنیا نیست. با گذشت زمان با کسی آشنا میشوید که میتواند شاد و خوشبختتان کند و به همان اندازه دوستتان خواهد داشت.
منبع : سایت مردمان گرداوری شده توسط پایگاه اطلاع رسانی تنظیم خانواده
اگه یکی بازیتون بده و الکی از عشق حرف بزنهو وقتی رفتید جلو یه چیز دیگه بگه چی کار میکنید ؟ این سخت تره تجربش بیشتر داغونتون میکنه .
ممنون از مطلبتون
جهار سال بیش عاشق پسری شدم که اون هیچ احساسی به من نداشت.خیلیا میگفتن فراموشش کنم!!!!
ولی من برای عشقم جنگیدم.آروم آروم کاری کردم که اونم عاشقم بشه.
الان به جرات میتونم بگم بیشتر از اونی که من دوستش دارم الان اون منو دوست داره.
امیدوارم همه عشق واقعی خودشونو بیدا کنن.
سلام مرسی از مطلبتون
من الان چندوقتی هست که کسی رو دوست دارم همین چندروز پیش بهش گفتم دوستت دارم گفت مرسی.چندماه دوریشو تحمل کردم اما گاهی خودش اس میده وقتی میژرسم دوستم داری میگه نمیدونم هرجارو نگاه میکنم اونو میبینم نمیتونم فراموشش کنم با کس دیگه ای دوست شدم اما بازم وقتی بهم اس میداد ب رفیقم دروغ میگفتم تابرم پیشش بعضیارو نمیشه فراموش کرد.
واقعا همین طوره بعضیارو نمیشه فراموش کرد خود من چند سال پیش عاشق شدم به حدی که فرق شب و روزو نمیفهمیدم زمان برام سخت میگذشت افت شدید تحصیلی پیدا کردم شبها خواب نداشتم ولی وقتی فهمیدم طرف تازه داره میفهمه که دوسش دارم به خودم گفتم خاک برسرت عاشق چه آدم احمقی شدی کم کم از اینکه اون داشت تازه برام ناز میکرد لجم گرفته بود رو این حساب سعی میکردم دیگه بهش فکر نکنم دیدم واقعا نمیتونم اون وقت بود که فرق بین واقعیت وخیالپردازی رو فهمیدم وباخودم عهد بستم تا کسی عاشقم نشده عاشقش نشم چون واقعا تو عشق قبلی مردم وزنده شدم واو ن موقع شکست خوردم اما الان پیروزم چون به موقعیتهای خیلی بهتری رسیدم که الان کسانی عاشقم هستن که من به راحتی دل بهشون نمیبندم چون تجربشو دارم ودیگه به این راحتی خودمو حروم نمیکنم به نظر من هیچکس تو دنیا نیست که بتونه حس واقعیه تو رو درک کنه پس بهتره تاکاملافکرتو باکسی مچ نکردی بهش علاقهمند نشی چون این تویی که له میشی وطرف از تو نردبونی میسازه برای ارتقای حس اعتماد به نفسش.