لطفا قبل از خواندن این مطلب این جمله را چند بار با خودتان تکرار کنید و به خاطر بسپارید: «هیچ قانون کلیای که شامل همه انسانها بشود، درمورد ارتباطات شخصی وجود ندارد.» درواقع این مطلب و تمام موارد مشابه براساس قوانین و یافتهها و اطلاعات در مورد اکثریت اقلیت نوشته میشوند.
میلیارد نفر انسان روی این کره خاکی زندگی میکنند که هر کدام خصوصیات شخصی خود و تفاوتهای ریز و درشتی با بقیه انسانها دارند و برای همین هم نمیشود درمورد همه آنها نسخههای کلی داد و حرف از قوانینی زد که در مورد همه صادق باشد. مطلبی که میخوانید - از دید من- درمورد اکثریت مردان ایرانی، صادق است و قطعا درمورد «همه» صادق نیست. بهتر است استثناها را همیشه در نظر داشته باشید اما به کلیات بیشتر اهمیت بدهید.
مهربان باشید، شاید فکر کنید مردی با ظاهر خشن و زبانی تند و تیز که بلد نیست کلام محبتآمیزی بگوید دوست ندارد کلام مهربانانه بشنود و مهربانی ببیند اما اشتباه نکنید، تمام مردها نیازمند جنبه مهربانانه زنان زندگی خود هستند. شاید شما حتی بیشتر از او با مشکلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی جامعه برخورد داشته باشید اما یادتان باشد که مردان معمولا بیشتر از شما در گذر زندگی و در برخورد با مشکلات فرسوده میشوند و برای همین حتی ذرهای کوچک از مهربانی میتواند حالشان را خوب کند. باور کنید که اگر در مهربانی کردن پیشقدم شوید شما هم سود خواهید کرد و زمانهایی که به مهربانی نیاز دارید مهربانی خواهید دید.
این روزها خیلی از جوانها میگویند عشقهای آتشین ابدی فقط در قصهها و افسانههای قدیمی پیدا میشوند و امروز از عشقهای زمینی، فقط شبحی رنگپریده باقی مانده است. آنها میگویند عمر «دوستت دارم» و «عاشقتم» بسیار کوتاه است و همیشه باید به احتمال پایان هر شور و هیجان و التهاب و حتی دیوانگی فکر کرد. اما ما سعی میکنیم خوشبین بوده و به معجزه عشق باور داشته باشیم و در خلسه آن زندگی کنیم.
زندگی یعنی شادیهای کوچک و اتفاقات کوچک و همین نکتههای کوچک هستند که میتوانند شادیها و اتفاقات کوچکی را رقم بزنند که به زندگی ما معنایی متفاوت ببخشند و حال ما را خوب کنند و مگر چیزی مهمتر از حال خوب در یک ارتباط و اصلا در کل در زندگی وجود دارد؟اگر حال شما خوب باشد و حال کسی که دوستش دارید خوب باشد، عشق میتواند در ارتباط شما حکمفرما شود و لحظههای بینظیر و نابی را در زندگیتان رقم بزند.
«به غرورش اهمیت بدهید» شاید این جمله را بارها شنیده باشید اما آیا واقعا به آن عمل میکنید؟ شرایط زندگی جامعه مدرن به گونهای است که در آن بسیاری از مواقع سطح تحصیلات، درآمد و جایگاه اجتماعی یک خانم از همسرش بالاتر است، این هیچ عیبی ندارد و برای بسیاری از مردان لذتبخش هم هست که همسرانی موفق داشته باشند، اما به شرطی که در ارتباط دونفرهتان این مرد همچنان این حس را داشته باشد که نقطه اتکای شماست. به هزار و یک دلیل مردان دوست دارند «قوی» ارزیابی شوند و از همه مهمتر هم برای آنها این است که زنی که دوستش دارند آنها را قوی بداند. همیشه این حس را به مردتان بدهید که درنهایت به شانههای او تکیه خواهید کرد، تحت هیچ شرایطی هم چه درمورد مسائل مالی، چه درمورد مسائل احساسی و ارتباطی غرور او را نشکنید. اگر شکست خورده با او مهربان باشید، مطمئن باشید که همراه بودن و همدم بودن شما را در چنین شرایطی همیشه در خاطرش خواهد داشت همانطور که ممکن است یک زخمزبان یا متلک شما را همیشه در ذهنش نگه دارد.
توقعات خود را منطقی کنید، باور کنید و باور داشته باشید که مردها و زنها با هم فرق دارند. کمتر مرد ایرانی را پیدا خواهید کرد که روزانه، آن هم چندبار، عشقش و علاقهاش را به زبان بیاورد. قطعا شما دوست دارید که بارها و بارها بشنوید و دائم در مورد دوست داشتن حرف بزنید و حتی ناز کنید و ناز کشیدن را ببینید. اما در زندگی مشترک و در ارتباط طولانیمدت خیلی چیزها تغییر میکند. باور کنید مردی که حواسش به شما و زندگیتان و نیازهایتان است، در هر روز زندگی مشترک با دهها عمل و رفتار کوچک و بزرگ عشقش را به شما نشان میدهد، پس لطفا بهانه نگیرید و بحث نکنید و غر نزنید. اگر چشمانتان را به رفتار او باز کنید قطعا نشانههای عشق و علاقه او را پیدا خواهید کرد و آنوقت نیازی نیست که خودتان و او را وارد روند فرسایشی «چرا نمیگی؟»، «چی میشه یه دوست دارم بگی»، «همیشه باید یادت بیارم که بگی» و... بکنید که میتوانند عشق را کمرنگ کنند.
لطفا نخندید، مسئله اصلا شوخی نیست، مسئله فقط سیرشدن نیست. با یک نان و پنیر یا دو تخممرغ هم میشود سیر شد اما مهم این است که برای گروهی از مردان ایرانی ( که شمارشان کم هم نیست) غذا پختن نوعی ابراز علاقه و عشق است. بسیاری از مردهای امروز دستی برآتش دارند و دستپختهایشان بد هم نیست. اما بههرحال شما زن خانه هستید و میتوانید با پختن آنچه او دوست دارد دلش را به دست بیاورید.
باور کنید که ظرایف آشپزی و نزدیک کردن دستپختتان به سلیقه و علایق او، یکی از آن ریزهکاریهایی است که حالش را خوب میکند. هرچقدر هم که اهل غذای بیرون و فستفود باشد بازهم قطعا چند تا غذای محبوب دارد که اگر آنها را آنجور که دوست دارد بپزید قطعا در دلش جای مهمی برای خودتان ذخیره کردهاید.
لطفا غر نزنید. براساس دیدهها و شنیدههای شخصیام میگویم که بسیاری از زندگیهای مشترک از غرهای پنهان و آشکار خانمها ویران میشود. این شکایت بسیاری از خانمهاست که «همیشه خسته است»، «هیچوقت حوصله ندارد» و «به حرفهای من گوش نمیدهد»، شاید حق با شما باشد اما باور کنید که غرزدنهای پنهان و آشکار هیچ مشکلی را حل نمیکند و فقط مشکلها را بیشتر میکند. باور کنید که با مهربانی و انعطاف میتوانید تاثیراتی بر یک مرد بگذارید که با هزار سال غرزدن و نق زدن به آنها نخواهید رسید.
بسیاری از خانمهای ایرانی از این شکایت دارند که باید برای مرد محبوب خود نقشی متفاوت از آنچه هستند را هم ایفا کنند، خیلی از آنها حس میکنند که باید «مادر» معشوقشان باشند و برخی دیگر هم گله میکنند که باید جای «دوستان» او را هم پر کنند و گاه نقشهایی مثل «خواهر» و... هم به این حالتها اضافه میشود. به جنبه بیمارگونه این حالتها کاری نداریم اما در حد ملایم و لطیف شاید چنین نیازهایی دریچههایی جدید به سوی عشق و مهربانی و شادکامی در زندگی شما باز کنند. بسیاری از خانمهای ایرانی، آگاهانه یا ناآگاهانه، دوست دارند مرد زندگیشان در مواقع لزوم مثل یک پدر باتجربه، مثل یک برادر دلسوز، مثل یک دوست همراه و مثل یک عاشق نوجوان احساساتی باشد. پس بپذیرید که شما هم باید گاهی نقشهای متفاوتی را برای مرد زندگیتان ایفا کنید. باور کنید که بودن در این قالبها، اگر کوتاهمدت و از روی همدلی و احساس باشد، میتواند زندگیتان را پربارتر و مستحکمتر کند.
منبع : مجله سیب سبز
انتخاب فرد مناسب برای شروع زندگی که درآن با مشکلات اندکی مواجه شوی، از دغدغه های تمام افرادی است که در سن ازدواج به سر می برند. این مسئله در میان دختران که به نوعی در گردونه انتخاب قرار می گیرند و حق انتخاب در میان آنهاوجود ندارد، بیشتر دیده می شود.
در میان خواستگاران یک دختر مخصوصا کسانی که به نوعی وارد سن تاخیر ازدواج و یا نزدیک به تجرد قطعی هستند، حضور مردانی که طلاق گرفته اند و یا همسر خود را از دست داده اند، بیشتر به چشم می خورد.
البته تنها این دختران با این مسئله مواجه نیستند، دخترانی که در شرایط زندگی نامناسب به لحاظ اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به سر می برند و یا در میان خانواده های بزهکار هستند، نیز با این نوع افراد مواجه هستند.
در هر صورت این مسئله ای نیست که تنها عده ای معین را در بر بگیرد. اما این دختران و زنان در انتخاب خود و یا حتی بعد از شروع زندگی خود با دغدغه ها و مشکلاتی روبرو می شوند که بد نیست از دریچه نگاه آنها به این مسائل توجه کنیم.
سمیه . ف کارشناس روابط عمومی که در یکی از مراکز مخابرات مشغول به کار است، می گوید به تازگی مردی به خواستگاری اش آمده که قبلا ازدواج کرده است. سمیه هیچ مشکلی با این مسئله ندارد تنها نگرانی اش، آگاهی دیگران نسبت به طلاق همسر آینده اش است و ترس از این که مبادا دیگران او را مورد تمسخر قرار دهند که او با یک مرد طلاق گرفته ازدواج کرده است.
مریم ش. دانشجوی ارشد دانشگاه تربیت معلم تهران، به تازگی وارد سن ۳۲ سالگی شده است. او که از شهرستان کرمانشاه به تهران آمده، می گوید: تازگی یکی از پسران همشهری شان به خواستگاری اش آمده که حدود چهار ماه پیش همسرش را طلاق داده است. وقتی از شرایط این فرد از مریم سوال می کنم، می گوید: تحصیلاتش لیسانس و کارمند است، من خودم مانده ام که آیا او را انتخاب کنم یا نه؟ می ترسم به او بگویم نه و بعد از این خواستگاری نداشته باشم. اما اگر هم بخواهم با او ازدواج کنم نگرانم که مبادا با من هم مشکل داشته باشد و من مانند زن سابق او بعد از زندگی کوتاهی به خانه پدری باز گردم.
منیر السادات . س، ۲۸ ساله، کارمند بیمه است و به تازگی با مردی ازدواج کرده است که یک بار در زندگی اش شکست خورده، از او سوال می کنم که چطور همسرت را انتخاب کردی؟ او در جواب می گوید: بعد از اینکه به خواستگاری ام آمد با صداقت، در همان برخورد اول ماجرای زندگی اش را برایم تعریف کرد و من هم بدون چون و چرا با او ازدواج کردم.
از او درمورد وضعیت کنونی زندگی اش پرس و جو کردم، در جواب گفت: من و حمید تقریبا با هم هیچ مشکل خاصی نداریم فقط در یک مورد که آن هم به دید خود من به شرایط بعد از ازدواج باز می گردد، این که فکر می کنم آیا او مرا با همسر سابقش مقایسه می کند، حتی وقتی آرایش می کنم، با خود می گویم نکند او مرا با همسرش مقایسه کند و بگوید او زیباتر بوده است. این دغدغه من و حتی نگرانی من است.
معصومه .ع زن جوانی که در جهاد دانشگاهی مشغول به کار است، در شرف آغاز زندگی با مرد جوانی استکه دو بار در زندگی شکست خورده است. او می گوید: نمی دانم در زندگی ام چقدر موفق خواهم بود اما بعد از خواستگاری پژمان و فهمیدن این که دو بار طلاق گرفته است حسابی شوکه شدم. من به او جواب رد دادم بعد از سماجت ها و پیگیری های پژمان، برای آن که بتوانم انتخاب درستی انجام بدهم با هم به مشاوره رفتیم، راهنمایی های مشاورین در نحوه انتخاب و پی بردن به این که آیا او در زندگی اش مقصر بوده یا خیر برای من بسیار مفید بود. اکنون با اطمینان نسبت به پژمان نخستین گام های زندگی ام را بر می دارم.
سمیرا .ح دختر ۳۴ ساله ای است که با نیما، ۳۸ ساله که حدود یک سال پیش همسر خود را طلاق داده، به تازگی نامزد کرده است. سمیرا می گوید: من با نیما مشکلی ندارم اما مادرم هر موقع می بیند میان من و نیما اختلافی می افتد، می گوید او مشکل دارد که همسرش را طلاق داده و اصلا او بیمار روانی است و تو را هم به زودی طلاق می دهد، حتی این مسئله به گونه ای است که در خوشی هایمان نیز مادرم با تردید به نیما نگاه می کند و مرا به شک وا می دارد.
این ها شاید سخنان همه زنان و دخترانی که با این شرایط مواجه می شوند، نیست ولیکن
می تواند نمای کلی برخورد این گروه در انتخاب مردان مطلقه را نشان دهد. در جهت
ارائه راهکار با خانم زینب اسدی کارشناس ارشد مشاوره و از فعالین در مرکز مشاوره
سرای محله منطقه ۲۱، دادگاه خانواده، گفتگو کردیم.
وی با توجه به شرایط افراد از نظر رفتاری؛ شخصیتی و نوع زندگی، ازدواج با فرد مطلقه را نامناسب ندانست و گفت برای انتخاب درست باید هر دو طرف مورد مشاوره قرار گیرند.
اسدی درباره پرسش از علت طلاق فرد، بیان کرد: شناخت علل اینکه فرد طلاق داده و چرا قبلا طلاق گرفته بسیار مفید است، چرا که ممکن است این دلیل برای من امکان وقوع نداشته باشد، گاهی طلاق به دلیل مشکلات فرهنگی، بد حجابی، مادی و غیره بوده است یعنی دلایلی که اصلا برای من که به عنوان فرد انتخابی بعدی هستم، صدق نمی کند. در نتیجه می توان با دانستن این مسائل انتخاب درستی انجام داد.
وی با توجه به آن که اکثر اختلافات بین زوجین طلاق گرفته، حالت دعوا دارد و در دعوا
منصفانه نظر دادن بسیار سخت صورت می گیرد، صحبت با زن سابق مرد را راه حل مناسبی
ندانست و برای ایجاد شرایط یک انتخاب صحیح ادامه داد: به دختران توصیه می شود که به
مشاور مراجعه کنند تا بر اساس شرایطی که فرد داشته دست به انتخاب صحیح بزنند. اما
در مواردی که شرایط تشخیص بسیار سخت می شود به آنها توصیه می شود که که ظرایط حال
را نگاه کنند و بر اساس آن آینده خود را انتخاب کنند. یعنی با توجه به شرایطی که
فرد مورد نظر دارد دست به انتخاب بزنند و نگاه نکنند در آینده چه خواهد شد ببینند
آیا می توانند با این شرایطی که وجود دارد زندگی کنند.
همچنین این کارشناس ارشد مشاوره، درباره دغدغه زنان ناشی از مقایسه شدنشان با همسر سابق مرد، گفت: در حقیقت اینها ناشی از خطاهای شناختی است. البته زنان باید بدانند که حتما در مواردی مورد مقایسه قرار خواهند گرفت. بهتر است قبل از هر گونه انتخابی در مراحل اولیه هر دو نفر باهم به مشاوره بروند تا بتوانند بحران هایی را که در این مسئله ممکن است پیش بیاید را به آنها بشناسانند تا بهتر مسیر را طی کنند.
مقاله از : خانم زهرا فیضی