همه می دونیم که دخترها از پسرها زودتر بالغ میشوند.این بلوغ تنها فیزیکی نیست بلکه عقلی هم هست.یعنی اینکه وقتی یه پسر و دختر 10 ساله رو بغل هم میزاری عملاً میفهمی که دختر خیلی بهتر از پسر مسائل رو درک میکنه.این ماجرا ادامه داره تا بعد از مدتی که سیر نزولی به خودش میگیره.یعنی جای دختر و پسر در سنین 17 – 18 سال عوض میشه و از اونجا به بعد همینطور فاصله بین این 2 تا زیاد میشه.دلیلش واقعاً چیه؟ چرا باید اینجور باشه؟ اگر دقت کنین میبینین که این مورد دقیقاً از زمانی شروع میشه که مادر تصمیم میگیره دخترش رو از بقیه جدا کنه! ارتباطاتش رو کم کنه.دختر بینوا تا پریروز راحت بازی میکرده و با دوستاش تو سر و مغز هم میزدند ولی الان دیگه مامانه احساس خطر میکنه! مادر از جانب پسرهایی که هنوز حتی به سن بلوغ هم نرسیدند احساس خطر میکنه! در نتیجه دختر باید بتمرگه تو خونه و آموزش خانه داری ببینه! مادر کل ارتباطاتش رو قطع میکنه و شروع میکنه از عقاید دری وری تو گوش دختر خوندن تا یاد بگیره چطور خویشتندار باشه و خودکشی روحی بکنه! اما با پسر خونه کاری نداره، بلکه واسه پسر خوبه که شیطونی کنه! نشونه سلامتیشه! پسره تو اجتماع ول میگرده و آزاده. هر غلطی هم که بکنه اشکال نداره چون پسره! از طرف دیگه پسرها هم یهویی همبازیهای جنس مخالفشون رو از دست میدن! اونهایی که تا دیروز از سر کول هم بالا میرفتن الان شدن 2 دسته که یکیش کاملاً پارچه پیچ شده و کنترل میشه تا مبادا از ارزش بیوفته! نتیجه این
.....دیروز بعد از مدتها با یکی از دوستام تلفنی حرف زدم.ازدواج کرده بود.وقتی از زنش پرسیدم گفت یه دختر پاک و معصوم! تو کوچه ولش کنی گم میشه! اگه یه جا من نباشم ممکنه از بغض گریه کنه!! فقط بهش گفتم خاااااااااک بر سرت که افتخارت اینه! مرتیکه نفم زن نمی خواسته بلکه یه گاو واسه دوشیدن میخواسته.یوغ بندازه گردنش که ازش کار بکشه.جلوش غذا بندازه و هر غلطی کرد خیالش راحت که مهم نیست.لازم شد 2 تا هم تو سرش بزنه تا فرمانبرداری کنه. باید عین یه احمق زندگی کنه تا بهش بگن پاک و نجیب! واقعاً این چه رسومیه که راه انداختین؟ تا کی میخواین خودتون رو مسخره دیگران بکنین؟ ارتباطات رو قطع میکنین تا از انحراف جلوگیری کنین؟اسمش رو هم میزارین ارزش!! مگر پسر تو همون خونواده بزرگ نشده؟ چرا اون منحرف نمیشه؟ یا اگه میشه نکنه اشکال نداره؟ شما با اینکار ارزشها رو عوض کردید.یه بابایی تو یه بحثی داشت از دوست دخترش میگفت! باهاله، خوشگله، با کلاسه، نوار خاجی گوش میده! خیلی میفهمه،کتاب متن
منبع از الهام نویسنده وبلاگ amuzesh6
تاریخ قرارگیری مطلب بعدی : ۴/۱/۱۳۸۵ ساعت ۲ بعد از نیمه شب به وقت تهران
این متن را پس از درخواست خانمی که خواستند در مورد رابطه دوستی میان پسرها و دخترها مطلب درج کنم نوشتم البته شخصا اعتقادی به این رابطه ها ندارم تنها به عنوان شناخت امیال جنس مخالف می پذیرم و هرگونه وابستگی در این دوره را رد می کنم چرا که پس از شکست و یا خیانت که امروزه مد شده ضربه احساسی شدیدی به یکی از دو طرف یا هردو وارد می کند که بی تاثیر نیست .
در هر رابطه ای وجود روابط جانبی اجتناب ناپذیر می باشد تا حالا هیچ دختری نبوده که با دوست پسر خود در خانه و یا محلی مشابه تنها بوده و پسر در گوشه ای از اتاق و دختر در گوشه دیگر نشسته باشند شما هم اگر جایی شنیدید حکم دروازه را اجرا کنید میل جنسی یک میل دو طرفه میباشد از لحظه ای که دو جنس مخالف علاقه مند به هم در محیطی بدون وجود فرد بیگانه در کنار هم قرار بگیرند خواه یا ناخواه افکاری در ذهن آنها بوجود می آید که آنها را به میل جنسی سوق می دهد شاید ابراز نکنند اما مطمئن باشید این افکار طبیعی هستند چرا که چیزی که شما نیاز دارید و نیاز خود را می توانید در جنس مخالف خود برطرف کنید این حس در جنس مخالف شما هم وجود دارد پس اگر دخترانی پیدا می شوند که چنین ادعایی دارند که با دوست پسر خود در منزل بوده اند و حتی دست همدیگر را هم نگرفته اند بهتره پوز خندی بزنید و حرف را عوض کنید چرا که اگر واقعا انسانی اینچنین باشد باید بداند که دچار مشکل روان جنسی است و باید به یک روانپزشک مراجعه کند اینم باید اضافه کنم من منظورم به هیچ وجه این نیست که هر پسر و دختری در حکم دوستی این رابطه را تجربه کنند اما باید بدانند که در رابطه ای مثل رابطه دوستی با جنس مخالف باید بیش از 50 درصد امکان پیدایش رابطه جنسی را بدهند پس اگر از آندسته از افرادی هستند که نمی توانند این مسئله را بپذیرند در آغاز دوستی حد و مرز یکدیگر را تعیین کنید و ترجیحا وارد این روابط نشوید ، زمانی که فردی تشنه باشد هر چه لیوان آب گورار را بیشتر ببیند عطش فشار بیشتری به او وارد میکند ، تا زمانی که خانم ها بنده احساس و آقایان بنده نفس خود هستند ( معمولا در سن جوانی ) عدم ورود به این روابط ، بهترین روش جهت جلوگیری از مشکلاتی نظیر بی اعتمادی، شکست های عاطفی ، تغییر مسیر زندگی و عقب ماندن از از برنامه های زندگی میباشد،رابطه جنسی در یک ارتباط نشانه پایداری آن رابطه نمیباشد، در دوستیهای امروزه متاسفانه همیشه یکی باید کوتاه بیاید و اعتقادات و یا نیازهای خود را ندیده بگیرد باید عرض شود این قانون زندگیه شما با به دست آوردن شاید حتی یک چیز خیلی چیزهای دیگر را از دست خواهید داد پس در انتخاب خود دقت کنید و کسی را انتخاب کنید که نیاز نباشد برای حفظ او ازا عتقادات خود بگذرید چرا که اگر کسی به اعتقادات شما احترام نگذارد نمیتواند به شما نیز احترام بگذارد و این روابط ( دوستی ) نتیجه ای جز شکست بهمراه ندارد . ممنون علی س م