چه زمانی باید رابطه نامزدی را پایان داد،چه زمانی باید رابطه نامزدی را تمام کرد،تمام کردن رابطه شناخت، ممکن است به این نتیجه رسید هباشید که آرامش قبل را هم دیگر ندارید و هر چه تلاش میکنید جز بحث و مشاجره لحظات دیگری در دوره نامزدی شما نیست ، لازم است بدانیم نامزدی دقیقا به همین مظنور است اگر تفاهمی وجود ندارد و دو طرف تلاششان را کرده اند نشانه اینست که باید برای این رابطه نتیجه گیری جدی شود
زمانی که عوامل مفسده در تعامل شما بیش از حد باشند، ادامه نامزدی خطرناک است وبهتر است جلوی این ازدواج را بگیرید. دریافتن این موضوع نیاز به مشاوره و دریافت راهنمایی از متخصصان و حتی بزرگان فامیل و والدین هر دونفرتان دارد.
اما سوال اینجاست که چه زمانی باید بفهمید رابطه شما سرانجامی ندارد و نباید مرتب خودتان را به گذر زمان و بهتر شدن اوضاع امیدوار کنید؟
معمولا در روزهای آغازین یک رابطه، طرفین از خیلی رفتارهایی که به مذاقشان خوش نمی آید چشم پوشی می کنند، چون زمینه های زیاد دیگری برای علاقه مندی وجود دارد و هر بار سعی می کنند یک شانس دوباره به روابطشان بدهند. اما واقعیت این است که وقتی تازگی رابطه از بین برود، کنترل افراد روی رفتار خود کمتر می شود و از طرف دیگر، دلایل و بهانه های چشم پوشی هم به حداقل می رسد. آن وقت می بینید که دیگر آن فرد جذابیت لازم را برای این که از رفتارهایش چشم پوشی کنید برای شما ندارد.
دوره آزمایشی یک رابطه
بسیاری از رابطه ها در دوره آزمایشی تمام می شوند. چون این دقیقا همان نقطه عطفی است که هر کس می تواند خودش را آن چنان که هست نشان دهد. در یک رابطه ایده آل هر دو نفر سعی می کنند هماهنگی بیشتری با یکدیگر داشته باشند و رابطه را راحت و بی دردسر جلو ببرند اما اگر در این مدت یکی یا هر دو نفر نتوانند به خوبی از عهده این موضوع برآیند، زنگ خطر شنیده خواهد شد. این یعنی دوره آزمایشی شما نتیجه اش را نشان داده و شما هیچ رقمه برای هم مناسب نیستید.
تقریبا می شود گفت دو تا 4 ماه اول هر رابطه زمانی است که دو نفر بیشترین اطلاعات از خود را در اختیار یکدیگر قرار می دهند و بیشترین شناخت را از هم کسب می کنند. از باورهایشان، سلیقه و علایقشان، روابط قبلی، دوستان، سرگرمی ها و اهدافشان در زندگی می گویند. و همین دوران است که تکلیف ادامه داشتن یا نداشتن رابطه شما را مشخص می کند.
گاهی اوقات مشاجره بر سر یک تصمیم مهم می تواند رابطه خوب شما را به چالش بکشد. اما معمولا کم شدن جاذبه بین طرفین یا از سوی یکی از آن هاست که می تواند به این دوره آزمایشی در یک رابطه ای که به تازگی ایجاد شده پایان دهد.
در پایان دوره آزمایشی دو ماهه وقتی جاذبه رابطه کم می شود، کناره گیری ها هم آغاز می شود. یکباره کارها زیاد می شود و فرصت با هم بودن یا تلفنی صحبت کردن بسیار کم می شود. به خاطر قرار کاری دیگر مجالی برای قرار ملاقات های دوستانه باقی نمی ماند. وقتی زمان کمتر و کمتری با هم صرف می شود، بالأخره یک طرف تصمیم به تمام کردن رابطه می گیرد.
اگر به دلیل سرد شدن رابطه تان سر در گم هستید، این سئوالات را از خود بپرسید تا معلوم شود واقعا این رابطه ارزش ادامه دادن را دارد یا نه:
1) دلتان به شما چه می گوید؟
ممکن است از دوستان در مورد ادامه دادن رابطه سوال کنید. اما خود شما بهترین فردی است که می تواند به این پرسش جواب دهد. ولی این ندای درونی را با ندای ترس اشتباهی نگیرید (مثل اینکه بگویید: تو با فرد بهتری قرار نیست آشنا شوی! مشکل از خودت است!) برای پاسخ دادن به این سوالات زمان بگذارید: «من چه می خواهم؟»، «آیا واقعا می خواهم با این فرد زندگی مشترک داشته باشم؟»، «آیا به او اعتماد دارم؟»، «آیا حقیقتا با او به من خوش می گذرد و در کنارش آرامش خواهم داشت؟»
2) به رفتارهای آن فرد توجه کنید، فقط به رفتارهایش. آیا مناسب هستند؟
فقط برای یک لحظه به زمان هایی که با هم گذرانده اید مثل یک فیلم بدون کلام نگاه کنید. آیا به این فرد اعتماد و اعتباری هست؟ آیا آنچه را که به کلام می گوید، انجام هم می دهد؟ اگر قرار است اعتمادی باشد، باید حرف ها و رفتارهای آن شخص هم این مساله را تأیید کند. این اعتماد باید در چند حوزه باشد:
الف) مسائل اخلاقی و پایبندی او به خانواده
ب) مسائل اجتماعی و اقتصادی و توانایی اش در مدیریت زندگی مشترک
پ) مسائل عاطفی و حمایتگری روحی او در زندگی مشترک از شما و فرزندانتان
3) اولین مشاجرهتان را چگونه حل کردید؟
آیا توانستید مشکلتان را به نحوی که احترام دو طرف حفظ شود حل کنید؟ یا هر حرفی را که نباید گفته می شد در همین دعوا گفتید و با قهر همه چیز را خاتمه دادید؟ آیا می توانید در مشاجراتتان به نقطه مشترکی برسید و منظور هم را بفهمید؟ آیا توانایی پیدا کردن راه کارهایی برای حل مشکلاتتان را دارید؟
4) آیا هر دو یک چیز مشترک را از زندگی میخواهید؟
مهم نیست شدت علاقه تان به هم چقدر ممکن است زیاد باشد. اگر یکی از شما زندگی تجملی را دوست دارد و دیگری یک زندگی خاکی را، مطمئن باشید مشکلات زیادی بر سر راه رابطه تان قرار خواهد گرفت.
5) آیا در خودتان می بینید که برای یک ماه، یک سال یا ده سال آینده با این فرد باشید؟
شاید تا یک ماه بعد از تمام کردن رابطه چندان سرحال و راضی نباشید. ولی بعد از یک سال احساس رضایت کنید از این که آن رابطه را تمام کردید. یا برعکس، شاید به نظرتان برسد که در طول زمان روابط تان نزدیک تر شود، حتی اگر نمی دانید در حال حاضر تا چه حد به این رابطه پایبند هستید. با قرار دادن خودتان در این سناریوی ذهنی می توانید دریابید که چگونه باید ادامه داد.
وقتی دو طرف از لحاظ روحی و روانی آمادگی لازم را دارند و به آستانه تحمل رسیده
باشند، می توانند نامزدی را تمام کنند. یعنی وقتی حس کنند که دیگر نمی توانند
همدیگر را تحمل کنند یا تنش های رابطه را حل کنند. همین طور، وقتی نتوانند نقطه
اشتراکی پیدا کنند و با هم کنار بیایند، بهتر است نامزدی را تمام کنند.
شاید فکر کنید که باید از مشاور کمک بگیرید. حتما همین طور است. قبل از هر تصمیم
بزرگی شما باید با یک مشاور امین صحبت کنید. البته نه یک نفره. بلکه دو نفره و حتی
در صورت نیاز با حضور خانواده تان. اما همیشه به یاد داشته باشید که مشاور نمی
تواند برایتان معجزه کند. اصولا کار مشاور تغییر نیست، بلکه روشن کردن جوانب مشکل و
کمک به رفع آن است. هرکس با همان ویژگی هایی که دارد، خوب است و به خاطر همان ویژگی
هایش انتخاب می شود. اینکه بخواهیم کسی را انتخاب کنیم و فکر کنیم که بعدها می
توانیم او را تغییر دهیم و مشکلاتش را رفع کنیم اشتباه است.
بسیارند افرادی که با یک معتاد تنها به دلیل عشقی که به او داشته اند، ازدواج کرده
اند و فکر می کردند با عشقی که به او دارند، او را تغییر می دهند و به او کمک می
کنند تا اعتیادش را ترک کند؛ اما نه تنها موفق به این کار نشدند، بلکه خودشان نیز
در دام اعتیاد افتادند. اگر کسی بخواهد تغییر کند، منتظر نمی ماند تا کسی او را
تغییر دهد؛ بلکه خودش، خودش را تغییر می دهد.
اگر نامزدی شما با شکست مواجه شد و مجبور شدید قبل از آن که زیر یک سقف بروید، رابطه تان را خاتمه دهید بدانید که نباید فورا دوباره وارد یک نامزدی دیگر شوید یا ازدواج کنید. وقت ازدواج شما زمانی است که خودتان تغییر کرده باشید. در یک شکست قطعا دوطرف نواقص و تقصیرهایی دارند و این قابل انکار نیست. با مشورت یک مشاور خبره عواملی را که باعث این جدایی شده کشف کنید و در پی رفع آنها برآینند. زمانی که طرفین اراده کرده و در عمل ثابت کنند که عوامل شکست را ترک کرده اند و خود را تغییر داده اند و سعی دارند یک زندگی موفق بسازند می توان به یک انتخاب بهتر و ازدواج موفق تر فکر کرد. حتی در این صورت شاید بتوانید به برگشتن دوباره به یکدیگر هم فکر کنید.
منبع : tebyan.net
خیانت در دوران نامزدی، نامزدم بهم خیانت کرده، چطور با خیانت نامزدم کنار بیاییم مسلما زمانی که اب خیانت نامزد روبرو میشویم یکی از بدترین احساسیست که تجربه کرده ایم ، انگار دنیا روی سرمان خراب شده و نمیدانیم چکار کنیم
پس از پی بردن به خیانت خیلیها دست به اقداماتی میزنند که بعدها خودشان را
شرمنده و پشیمان میکند. این کارها ممکن است رفتارهایی چون تلفن زدن به دوستان،
والدین یا همکاران فرد مقابل و بردن آبروی او در برابر دیگران، راهانداختن
دعوا و سروصدای زیاد در محل کار او، موارد شدیدی مانند شروع یک رابطه جدید یا
درگیر شدن در روابط جنسی بدون چارچوب و حسابنشده صرفاً برای انتقام گرفتن از
فرد مقابل را شامل شود. بنابراین، به نظر میرسد که بیش از هر چیز صبر و تحمل
زیاد و جلوگیری از هر اقدام غیر عاقلانهای دارای اهمیت فراوانی است.
یکی از مهمترین نکاتی که در اینجا باید ذکر کرد این است که حتماً از برقراری
ارتباط با فرد دیگری برای جبران خلأ فرد مقابل یا تلافی کار او اجتناب کنید. در
بسیاری از موارد، پس از مشاوره، با بررسی اوضاع و یا کاهش التهاب و ناراحتی
ناشی از این امر و پشیمانی فرد مقابل، ممکن است دو طرف تصمیم بگیرند به ارتباط
خود ادامه دهند. در اینجا، حضور فرد سوم (یا به عبارتی، چهارم) که صرفاً برای
پوشاندن خلأ فرد خیانتدیده یا انتقام از او وارد ماجرا شده است، بسیار
مشکلساز خواهدبود.
م. ب مرد جوانی است که از ارتباط خود با نامزدش بسیار راضی است. او با شرمندگی
این موضوع را مطرح کرد که چندی پیش، دختر جوانی با حیلههای فراوان تلاش کرده
بود توجه وی را به خود معطوف کند و تا حدی نیز به رغم علاقه شدید به نامزدش، در
این امر موفق شده بود، اما نامزدش با صبر و حوصله پس از پی بردن به موضوع
توانسته بود برخوردی منطقی نشان دهد و ارتباط خود را حفظ کند.
بنویسید
یکی از بهترین و کارکشتهترین مشاورانی که میتوانید در شرایط سختی به او تکیه
کنید صبر و تحمل است. شاید یکی از بهترین راهها برای بهکار گرفتن این مشاور
نوشتن هر چیزی است که در دل دارید. وقتی دفتری برمیدارید و هر چه در دل دارید
در آن مینویسید، بیش از هر چیز بین احساسات و هیجانهایی که در آن لحظه دارید
و رفتارهایی که ممکن است از شما سر بزند وقفه ایجاد میکنید. این وقفه میتواند
به شما در تحمل کردن این مسئله و کنارآمدن با آن کمکهای فراوانی کند. پس از
نوشتن و مرور آنچه نوشتهاید، خودتان به بسیاری از افکار نادرست یا افراطی خود
پی میبرید و میتوانید با آنها منطقیتر برخورد کنید.
برای مثال، یکی از افکاری که پس از متوجه شدن این امر ممکن است به ذهن خطور کند
این است که «او مرا احمق فرض کرده و به من دروغ گفته. بهش نشان میدهم که احمق
کیست.» این فکر میتواند به طیف وسیعی از رفتارهای نابهنجار و غیر منطقی منجر
شود، ولی با نوشتن و مرور آن، پس از مدتی، احساس و هیجان همراه با آن ملایمتر
و قابل تحملتر شود. وقتی التهاب و خشم ناشی از این فکر کاسته شود، میتوان آن
را با افکار دیگری مانند «احتمالاً امیدوار بوده که من این موضوع را نفهمم» یا
«حتی اگر چنین فکری داشته، من هوشمندتر از این حرفها هستم» و یا هر فکر منطقی
دیگری جایگزین کرد.
هنگامی که پس از فهمیدن مسئله به این فکر میافتید که «حتماً اشکالی در کار من
بوده که او مرا کافی نمیداند»، میتوان با مکث و صبر اندکی متوجه این مسئله شد
که «اگرچه احتمال دارد مشکلی در رابطه باشد، مسلماً این مسئله صرفاً تقصیر من
نیست» یا «من میدانم چیزی برایش کم نگذاشتهام، پس مشکل صرفاً از سوی من نیست»
عبارتهای مناسبتر و تسکینبخشتری هستند.
نوشتن و مرور هر آنچه ممکن است در آن لحظه ذهن شما را مشغول کند مزیت دیگری نیز
دارد: درباره خودتان و کاستیها و حتی مشکلاتتان نکات بسیاری میآموزید. مرور
کردن و خواندن دوباره فکرها و یادداشتها و تلاش برای سروکلهزدن با آنها و
یافتن جایگزین منطقیتری برای آنها، هم با مشغول کردن ذهن شما، التهاب و
ناراحتی مربوط به ماجرا را میکاهد و هم به شما در حل منطقیتر مسئله کمک
میکند.
س.ب دختر جوانی بود که برای بار دوم از نامزد جدید خود خیانت دیده بود. او بار
اول، پس از ناراحتی و گریه فراوان، ازآنجا که فکر میکرد حتماً مشکلی در درون
اوست که باعث این عکسالعمل در نامزدش شده است، تصمیم گرفت نامزدیاش را لغو
نکند و تلاش کرد رابطهاش را ترمیم کند. اما بار دوم، مواجهه با این مسئله او
را دچار افسردگی کرد. او به شدت به خاطر کاستیهایش خود را سرزنش میکرد. روزی
در پی یافتن راهحل به مشاور مراجعه کرد و پس از درک این مسئله که مشکل اصلی در
خود او نیست، توانست احساس بهتری پیدا کند و راحتتر با این مسئله کنار بیاید.
درد دل و مشورت کنید
در مواقعی که چنین مشکلی روی میدهد و از آنجا که این امر با ناراحتی و پریشانی
بسیاری همراه است، مشورت و درد دل کردن با فردی دیگر میتواند بسیار کمککننده
و تسکینبخش باشد. اما باید در انتخاب کسی که با وی مشورت میکنید دقت زیادی
داشته باشید، زیرا خیلی از افراد ممکن است برای این کار مناسب نباشند. برای
مثال، دوستی را که خود تجربه مشابهی داشته ـ اگرچه ممکن است شما را خوب درک کند
ـ برای مشورت انتخاب نکنید. این دوست شکست خورده ممکن است به خاطر همدلی و
برانگیخته شدن احساسات مشابه در خودش و وارد کردن مسائل شخصیاش، شما را به
بیراهه بکشاند یا آتش غم و اندوه شما را شعلهورتر کند. همچنین کسانی که ممکن
است در آینده با هر دو نفر سروکار داشته باشند و دانستن این مسئله باعث ازبین
رفتن آبروی فرد مقابل نزد او میشود برای مشاوره مناسب نیستند. این را به خاطر
داشته باشید که از بین رفتن آبروی فرد مقابل به ضرر خود شما خواهدبود.
از سوی دیگر، در این شرایط حساس و آسیبپذیر، مشاوره با فرد جوان دیگری از جنس
مخالف ـ برای مثال دوستان او ـ ممکن است شما را در معرض خطر درگیر شدن در رابطه
دیگری قرار دهد که به احتمال زیاد منطقی و سنجیده نیست و پایان خوشی
نخواهدداشت.
مریم ـ س پس از به هم زدن رابطه با دوست قبلیاش، متوجه شد که یکی از دوستان وی
برای حمایت و دلداری او تلاش زیادی میکند. او با خوشحالی شکایتها و
اندوههایش را با این دوست جدید مطرح میکرد و از دریافت حمایت مردانهاش لذت
میبرد، تا جایی که روزی متوجه شد وابستگیاش به دوست قبلی به این فرد منتقل
شده است. اما این پایان کار نبود. پس از فهمیدن ماجرای خیانت دوست جدیدش، با
شگفتی تمام متوجه شد که دوستان صمیمی این فرد خواهان حمایت از او هستند. او
بعدها طی مشاوره با مرد میانسالی که برای مشکلاتش به وی مراجعه کرده بود دریافت
که این روش متداولی در بعضی از گروههای جوانان است که نمیگذارند دختری پیش از
برخوردار شدن تعداد زیادی از دوستان از گروه آنها خارج شود.
به نظر میرسد مشورت با افراد میانسال، به خصوص آقایان میانسالی که به تجربه و
خرد آنها اطمینان داریم و میتوانیم به رازداری و کمک ایشان اعتماد کنیم،
بهترین گزینه برای مشورت و کمک گرفتن است.
بخوانید
با گشتی در بازارهای کتاب میتوانید کتابهای خودیاری مناسبی پیدا کنید که به
شما در درک و فهم مسئله خیانت و کنار آمدن با آن کمک کنند.
خواندن کتابهای مرتبط با این قضیه مانند «چرا بعضی مردها خیانت میکنند؟» یا
کتابهایی که به طور کلی در کنار آمدن با مشکلات و ناراحتیها به ما کمک
میکنند یکی از راههایی است که میتواند علاوه بر حل مشکل کنونی، در آماده
کردن فرد برای مقابله با مشکلات بعدی نیز راهگشا باشد.
منبع : مجله سپیده دانایی